نقش جنس ظروف غذا در سلامت | ||
استفاده از آب معدن آهن دار در طب قدیم نوشیدنیها مانند: آب معدن آهن، آب آهنگران که آهن سرخ شده ترجمه و شرح حفظ الصحة شیخ الرئیس ؛ ص55 و آب معادن مطلقا بجهت آشامیدن بد است الّا معدن آهن که آن تقویت جمیع احشا و قواى شهوانیّه مىکند[1]
کلیات قانون ابن سینا (ترجمه) / متنج1 / 120 / فصل شانزدهم در احوال آبها ..... ص : 117 و در امراض رجا که آن حبل کاذب بود مىافتد و صبیان را از ان ادره مائى شود و در کبار ایشان دوالى پدید آید و قروح ساق و قروح ایشان بصلاح نیاید و اشتهاى ایشان بسیار بود و هضم ایشان کم باشد و اسهال ایشان سخت بود با اذیت و تفریح معده و احشا و تپ در ایشان بسیار پدید آید و تپ محرقه بواسطه یبس طبیعت ایشان و فى الجمله آبهایى که ایستاده باشند مضرت آن بسیار بود بسبب غلظ و مکث آن در موضعى واحد و استحاله آن در احشا بسخونت پس موافق نباشد صاحبان تپ محرقه را و اما آبهاى که از برف مستحیل شده باشد در ان غلظى و کثافتى باشد و دیر هضم شود و احداث بلغم بسیار کند و اگر برف را آب کنند غلیظ بود آن آب و حکم آن و حکم آبى که به برف سرد شده باشد نزدیک باشد بطبیعت آبى که از برف مستحیل شده باشد و همچنین الطف از ان آبى بود که از بیرون به برف سرد کرده باشند که در ان هم غلظى و کثافتى باشد و مورث غلظ احشا مىشود و همچنین نزدیک بود به آب برف آبى که از یخ فشرده شده باشد یا آنکه گداخته باشد یا آنکه به یخ سرد کرده باشند یا آنکه به یخ از بیرون آن نهاده باشند که حکم این جمله نزدیک بود بیکدیگر در تغلیظ احشا و فساد مزاج و از ثلجى و آب حمرى هر کدام از اینها که باشد اگر مخلوط نباشد باشیاى ردیه آب را با ایشان ممزوج مىتوان کردن که آب سرد کنند از براى خوردن اما اگر برف یا یخ مخلوط بود باشیاى ردیه اولى آن بود که آب را بآن سرد کنند در حجاب که کوزه آب پر کرده در میان گذارند تا سرد شود از اشیاى ردیه چیزى بآن آمیخته نشود اما آبى که در ان علق بود که آن را زالو و ذرون گویند و آن کرمى باشد که در اکثر آن سمیتى بود و در جثه مختلف مىباشند و در لون هم مختلفاند و بسبب حدوث ایشان در آب مزاج آب مختلف مىشود و مائل برداءت و اگر کسى از ان آب خورد بغیر از آنکه خوف آن باشد که در گلوى شارب درآید دیگر احداث رداءت هم مىکنند و اگر کسى از ان آب خورد باید که از عقب کرپاس خورد که از ان آن کرم نتواند گذر کردن تا از ورود آن در حلق ایمن شود و دیگر از جمله میاه آبهاى باشد که در معادن باشد و کان که قوتى از ان کان و معدن در آب پدید شده باشد چنانکه در معدن آهن اگر چشمه باشد و آب از آنجا خورند موجب قوت احشا مىشود و مدد مىکند هضم را و بحرکت مىآورد اشتها را و بدن را نیز قوى مىسازد بسبب قوتى و خاصیتى که در آن آب بود بدو کیفیت که سردى باشد یا گرمى و نفع مىکند طحال را و معین بود باه را دیگر از معدنى که از ان قوت احشا پدید مىشود اگر کسى از آبى که از چشمه آن معدن خورد پیش که آن هم تقویت احشا مىکند و معده را قوى مىسازد و اما چشمه گوگرد اگرچه از خوردن آب چشمه آن نفعى نبود بلکه مشتمل بر مضرتى بود و لیکن اگر کسى در ان غوطه زند از اکثر امراض شفا مىیابد مثل جرب و رعشه و لقوه و فالج و استرخا بلکه سوء القنیه و مفاصل و درد ورک و عرق النسا و نفخ ریاح و امثال این امراض بخلاف آب زیبقى که در معدن زیبق بود یا گذرد مورث قروح امعا بود و اگر معدن ملح گذرد و آن آب مالح بود مورث هزال و ذبول شود و قشف بدن بهم رسد و ابتدا کند فعل او باسهال بسبب خلا و در آخر قبض کند بسبب جفاف و فساد کند در رطوبات بدن خاصه دم را و احداث حکه و جرب کند بسبب حدوث سودا و اصلاح آن بفواکه خام و بقول و اشیاء تفه کنند و اما آبى که در ان کدورت باشد بسبب اختلاط اجزاى ارضى مورث حصباه کلیه و مثانه بود و احداث سده کند و مصلح آن مدرات بود و اشیاء حلو و دسم و اما مبطون که دائم الحدث بود بواسطه غلظ و قبض از ان منتفع شود و اگر
کلیات قانون ابن سینا (ترجمه) / متنج1 / 120 / فصل شانزدهم در احوال آبها ..... ص : 117 آبى در چشمه نوشادر بود و کسى در ان درآید یا از ان تشرب کند طبیعت او را حل کند و شکمش براند و همچنین اگر بآن حقنه کنند همین عمل کند و اما معدن شب آب آن را اگر کسى خورد یا در ان نشیند نفع دهد سیلان دم طمث را اگر زنى باشد و رطوبات فضلى و اسهال مردان را و نفث دم و سیلان بواسیر را و لیکن گاه باشد که اثاره حمیات کند در ابدانى که در ایشان استعداد حدوث حمیات بود و در هر آبى که از معدنى یا از کانى آید که در ان خاصیتى بود اگر از معدن و کان آن آب را نیابند از ان جنس آن اشیاى معدنى در آتش گرم کرده در آب مصفا سازند که از ان همان خاصیت آید مثل آنکه آهن را گرم کنند و آهن گرم را در آب اندازند تا در ان آب آن آتش ایشان منطفى شود و قوتى از ایشان در آن آب پدید آید و اگر بعد از آنکه آن آب کسب آن قوت کند بدو طریق توان خوردن یکى آنکه آن را سرد کنند و بخورند دوم آنکه همچنان گرم خورند پس اول خاصیت آب سرد را ملاحظه کنند که اگر چه تقویت احشا مىکند و انعاش حرارت اگر باعتدال بود اما مضرت آن بعصب بین بود
قانون (ترجمه شرفکندى) ؛ ج5 ؛ ص236 نوشیدنیها مانند: آب معدن آهن، آب آهنگران که آهن سرخ شده را در آن خاموش کنند و شراب تازه ساخته خوبند. اما شراب کهنه بخارات درونى را کممایه مىکند و مىپراکند و نوشیدنش به زیان غریزه جنسى است.[2]
دفع المضار الکلیة عن الأبدان الإنسانیة (دور ساختن هر گونه زیان از تن آدمیان) ؛ ص49 [آبهاى گوگردى و نفطى] مضرت آبهاى گوگردى و نفطى تغلیظ پوست است[3] و تعفین او و نزلات پیدا مىکند و اگر در هوایى که طبع این آب گرفته باشد دیر بماند، استسقا و یرقان پیدا شود. دفع مضرت اینها همان دفع مضرت آب شبّى است با مبالغه در ترى، اما آبى که از معدن آهن باشد فایده بسیار دارد و از آن مضرتى ظاهر نمىشود الا آنکه پوست اندکى غلیظ مىگرداند.[4]
الأبنیة عن حقائق الأدویة (روضة الأنس و منفعة النفس) / متن / 311 / میاه ..... ص : 304 سیاه لژن ایستاده بود، یا آبى که بشهر برگذرد، و مردم چیزها اندر او بشویند، و پلید گردانند، آن اندر او گرمى بود و غلیظى، جگر و سپرز را آماس آورد و تبها انگیزد، و امّا آب شور اطلاق شکم کند، و گرّ آرد و امّا کبریتى تن گرم گرداند و تجفیف کند، و ریشهاى کهن را سود دارد، و گرّ و خارش ببرد، و فساد مزاج را نیک بود و استسقا را، و بیمارى سرد را چون اندر او نشینند، و امّا زفتى و قیرى مانند کبریتىاند بکردار بل قوىترند بفعل اندر بیماریهاى سرد، بخورند یا اندر او نشینند، تن و عصب را گرم گرداند و جگر را، و شبّى تجفیف کند، و خون را که همى از بر برافتد سود دارد و خون حیض و بواسیر ببرّد، و آب نطرونى شکم براند و امّا آنکه از معادن سیم خیزد سردى و خشکى کند باعتدال، و آنکه از معدن آهن خیزد، ضعف معده را و بواسیر و سستى مقعده را سود دارد، و امّا جصّى گران است و معده را سخت بد است، و این دگر آبهاى ناخوش همه خوردن را بد است، و کسى که بضرورت افتاده بود به آب خوردن بسفر باید که با خویشتن گل آن زمین دارد که اوى آب از آن گل خوردى آن گل را اندر آن آب افکند که بضرورت همى بایدش خوردن و بهلد تا صافى گردد پس بخورد، و گر این حزم نکرده باشد مر آن آب را بفرماید پختن و سرد گردانیدن، و گر مزاج مرد سرد باشد پارهیى شراب بر وى باید زدن، و گر گرم باشد سکانگبین برزدن، و گر سکنگبین خاصه نباشدش تنها بسرکه و گر آن آب کدر باشد براوق بفرماید کردن، و اندر بن راوق نان سمن پاکیزه درافکندن،
خفى علائى (خف علائى یا الخفیة العلائیة) / متن / 32 / توضیحات: ..... ص : 32 (13)- در باب آبها که در این مبحث آمده است، قدما اطلاع نسبتا ممتع از انواع و اقسام آبها داشتند. گرگانی نیز از آن دسته از پزشکان سلف است که در باب آبها بسیار مطلع بوده و خواص آنها را گفته است. رازی قبل از گرگانی از پزشکانی است که در باب خواص آبها سخن گفته است. وى (رازی (در" فصل سوم منافع الاغذیه و دفع مضارها" شانزده نوع آب ذکر کرده است، بدین شکل: آب قنات جاری، آب رودخانه، آب جوشیده، آب مقطر، آب باران، آبهای پست، آب قابض (گس (، آب شور، آب گوگردى، آب معدنی، آب آهن دار، آب رصاصی، آب طلادار و نقره دار، آب تیره (کدر)، آب منتن (بدبو)، آب آجامی (آب باتلاق) نقل از ترجمه منافع الاغذیه و دفع مضارها).
ذخیره خوارزمشاهى ؛ ج1 ؛ ص371 آب معدن آهن همه احشاء را سود دارد، خاصه معده را و گرده را و باه را زیادت کند و سپرز را بگدازد، و آب معدن مس بدو نزدیکتر باشد، کام و دهان و چشم را که رطوبت غلبه دارد و گوش را که از وى ترى پالاید سود دارد و آب معدن زر از همه معدنها بهتر باشد، و آب معدن سیم بدو نزدیک باشد و آب معدن گوگرد بهق و برص را و آماسهاى بندها را و نقرسى و گندمه را که به تازى ثولول گویند و درد عصبها را و فالج را و گر را و بریون را که به تازى قوبا گویند و ریشهاى سر را و دشخوارى آب تاختن را و گر مثانه را و درد چشم را سود دارد، خاصه که اندر وى نشیند و محروران را زیان دارد و آب معدن نفط مرطوب را موافقتر باشد، و محرور رازیان دارد، و آب معدن زاگ (شب یمانى، زاج سفید) و شب خون از گلو بر آمدن را و بسیار آمدن حیض را باز دارد، و طبع را خشک کند و باشد که از وى قولنج تولد کند، و زنان را که بچه را افکنند بچه را اندر شکم ایشان نگاه دارد.[5]
ذخیره خوارزمشاهى / ج2 / 453 / یازدهم از گفتار هفتم اندر برآمدن خون از گلو یا از حنجره و حلقوم ..... ص : 442 مقدار سه درمسنگ با آب سرد بامداد و شبانگاه و بسد و طین شاموس هر دو نافع است استاد احمد فرخ در کتاب خویش مىگوید طین شاموس طِلق است و خواجه بوعلى سینا رحمه الله مىگوید که همانا او طلق نیست و به زفان یونان این طین شاموس را نامى است که ترجمهى آن کوکب الارض است و بیشتر اهل روزگار خاصّه اهل صنعت کوکب الارض طلق را شناسند و خون بزغاله پیش از آن که بفسرد سه روز بدهند هر روز نیم اوقیه خون باز دارد و حب الاس دو درمسنگ در عصارهى لسان الحمل گل تَر و تخم لسان الحمل همچنین سودمند است و آبى بریان کرده نافعست و پنیرمایهى خرگوش یا پنیرمایهى حیوانى دیگر چون آهو و بزغاله در گلاب یا در عصارهى گل تَر یا در عصارهى بادروج یا در شراب قابض نافع است و گر گل مختوم به دست نیاید طین شاموس با اندکى سرکه نافع است و شب یمانى در زردهى خایهى نیم برشت نافع است و سریشم ماهى نافع است و خون برآمدن کهن را تخم گندنا نبطى و حب الاس راستاراست کوفته دو درمسنگ در آب عصاء الراعى نافع است و عصارهى گندناى شامى یک اوقیه سرکه نیم اوقیه نافع است و اسفنج سوخته در نبیذ قابض است و عصارهى گندناى شامى یک اوقیه و قنطریون هم خون بازد دارد و هم سینه را پاک گرداند اگر خداوند علت را تب آید با آب دهند و گر تب نباشد در نبیذ قابض و اهل صقلا کسى را که این عارضه افتد بیخ قنطریون غلیظ بپزند و آب آن بدهند و اگر دو درمسنگ عصارهى لسان الحمل و دو درمسنگ عصارهى لسان الثور و دو درمسنگ عصارهى برگ خرفه و شاخههاى درخت گل آنچه تَر و نازکتر باشد یک اوقیه بکوبند و بفشارند بى آن که آب برچکانند و بپالایند و همه را بیامیزند و گل مختوم در وى حل کنند و بدهند سود دارد و آب معدن آهن و آب که آهن گرم در وى کشته باشند بسیار بار نافع است و اگر ترسند که خون در شش بفسرد از اول که خون پدید آید سرکهى ممزوج با آب بدهند الا کسى را که سرفهى سخت باشد و اگر چوب انجیر بسوزند و خاکستر او را در آب کنند و آن آب را با حاشا بدهند خون فسرده را پاک کنند و سعتر با عسل در این باب سودمند است و علاج خون فسرده در بابى مفرد یاد کرده شود.
ذخیره خوارزمشاهى ؛ ج2 ؛ ص887 آب معدن آهن و آب که (ص 541) در آهنینه لخته باشند سود دارد باذن اللَّه.[6]
ذخیره خوارزمشاهى / ج3 / 327 / باب هجدهم در داروهاى خون بر آمدن از گلو ..... ص : 325 داروهاى قابض همه انواع را سود دارد: عصارهى برگ خرفه، عصارهى بادروج، عصارهى لسان الحمر، عصارهى عصا الراعى، آب خیار با این عصارهها شادنج مغسول یک مثقال با این عصارهها سرون گوزن، عصارهى نعنع، ثمره درخت بده، شکوفه گشنیز تَر سه درمسنگ به آب سرد بامداد و شبانگاه خون بزغاله پیش از آنکه بفسرد نیم اوقیه سه روز بدهند. حب الاس دو درمسنگ بدهند در عصارهى لسان الحمر. تخم لسان الحمر در عصارهى گل تَر، پنیرمایه خرگوش و آهو بره و بزغاله اندر عصارهها یا اندر گلاب یا اندر شراب قابض، شب یمانى، اندر زردهى خایه مرغ نیمبرشت. سریشم، ماهى، عصارهى گندنا، شامى با نیم اوقیه سرکه اسفنج سوخته در نبیذ قابض، قنطریون، آب معدن آهن یک درمسنگ، تخم گندنا یک درمسنگ، حب الاس در عصارهها که یاد کرده آمد است.
تحفه خانى ؛ متن ؛ ص140 و آب حدیدى که مراد برونق سابق است یعنى بر آهن مىگذرد یا منبعش حدید است و آب شور اینها همه نافعاند از امراض بارده رطبه و اوجاع مفاصل و استرخاى اعضا و ربو و امراض گرده و تنگى نفس و مقوى جبو کسر است که آن بستن استخوان شکسته است و نافع دمامیل است و هریک ازینها خصوصیتى در نفع بعضى اعضاست و آنچه مذکور شد على الاجمال بود زیرا که آب حدیدى را خصوصیت باصبار و اعضاى داخلىست مثل معده و طحال[7]
ألواح الصحة ؛ ص70 غیر از معدن آهن جه آب آن در غایت منفعتست خصوصا بمعد و اکباد[8]
تحفة المؤمنین ؛ ج1 ؛ ص763 ماء المعادن: آبى است که از معدن مس خیزد یا مس تفته در او انداخته باشند جهت جوشش دهان و ورم لهاة و درد گوش و تقویت اعضاى ضعیفه، نافع و شرب او خطرناک است و مصلح او به دستور آب زفتى است و آبى که سرب تفته انداخته باشند مولد قولنج و احتباس و بول است و آب تفته به قلعى به مرتبه او در بدى نیست و آب تفته به طلا و نقره، مقوّى معده و دل و دماغ و معین نعوظ وجهت خفقان و مالیخولیا، نافع است و آب تفته به آهن، مذکور شد[9]
خلاصة الحکمة ؛ ج1 ؛ ص462 و ماء الحدید: خواه از معدن آن برآید و یا آن که آهن را تفته در آب سرد نمایند، جهت طحال و استسقاء و تقویت اشتها و باه و حبس اسهال و اکثر امراض بارده نافع.[10]
مخزن الأدویه: دائرة المعارف خوردنیها و داروهاى پزشکى سنتى ایران (طبع قدیم) / 806 / * افعال و خواص آن ..... ص : 806 ماء النحاس خواه از معدن آن براید و یا آنکه مس تفته را در ان خاموش نمایند جهت فساد مزاج و جوشش دهان و ورم لهاة و درد کوش و تقویت اعضاى ضعیفه بمضمضه و قطور و اغتسال بدان نافع مضر بواطن و آشامیدن آن خطرناک مصلح آن بدستور ماء الزفت است و ماء الحدید نیز خواه از معدن آن براید و یا آنکه آهن تفته را در ان سرد نمایند جهت طحال و استسقا و تقویت اشتها و تقویت باه و اکثر امراض بارده نافع و اغتسال بدان نیز جهت امراض مذکوره در ماء الکبریت*
مخزن الادویه (طبع جدید) ؛ متنجلد1 ؛ ص594 فلز به کسر فا و سکون لام و زاى معجمه در لغت به معنى سفید روى و مس سفید است که از آن ظروف ریخته مىسازند و مفرغ نیز نامند و فلز به تشدید زاى معجمه و کسر لام به معنى ریم آهن و ریم معادن گدازنده است و هر گوهرى که در کان خیزد و در اصطلاح آن را اجسام معدنى نامند و هر یک را معدنى مخصوص است و وزن هر یک متفاوت اعم از آنکه متطرق بالفعل باشد یا بالقوه که با اعمال مخصوصه قابل گداز و تطرق یعنى چکشگیر گردد و اقسام متطرق را مطلقاً متطرقات و معدن سبعه نامند و فى الحقیقت هشت نوعاند که از هفت معدن حاصل مىشوند: اول طلا دویّم نقره سیّم قلعى چهارم سرب پنجم آهن ششم روى توتیا هفتم مس هشتم روى و هر دو از یک معدن حاصل مىگردند و جهت اختلاف و تعددشان تفاوت و اختلاف وزن هر یک است امّا مس از گداز جسم معدنى به هم مىرسد و روى خود در معدن به هم مىرسد و از این جهت او را به فارسى روى و مس رست نامند و به یونانى طالیقون و آن در نهایت زردى است و از تاب آتش سیاه مىگردد و لهذا به عربى آن را صفر نامند و مس دو نوع مىباشد یکى سرخ و یکى مایل به زردى و هر دو در وزن سبکتر از روىاند و مس سرخ نرمتر از مس مایل به زردى است و از فرنگ که معدن آنست سه نوع مىآورند یکى قلمها و آن نرم سرخ اعلا است دویّم تختهاى بزرگ و این در خوبى و سرخى از آن کمتر و سیّم قرصهاى بزرگ پهن و این از همه زبونتر است و از مس سفید نیز ظروف ساخته مىآورند و لیکن این شکننده است و متطرق نیست و بعد از یک دو سال زرد کم رنگ مىگردد و متطرق بالقوّت سیماب است که با اعمال مخصوصه متطرق و قابل گداز مىگردد پس فلز نه نوع شدند و معدن هشت با سیماب و چون روى کمیاب است اکثر اشتباه به مس زرد مىنمایند.[11]
[1] ابن سینا، حسین بن عبد الله - شارح و مترجم: قزوینى، عبد الکریم، حفظ الصحة شیخ الرئیس (ترجمه و شرح)، 1جلد، دانشگاه علوم پزشکى ایران - تهران، چاپ: اول، 1387 ه.ش. [2] ابن سینا، حسین بن عبد الله - مترجم: شرفکندى، عبد الرحمن، قانون (ترجمه شرفکندى)، 8جلد، سروش - تهران، چاپ: دهم، 1389 ه.ش. [3] ( 1). در متن عربى این جمله نیز آمده است: مزاج جلد بدن را فاسد مىکند. [4] ابن سینا، حسین بن عبد الله، دور ساختن هر گونه زیان از تن آدمیان، 1جلد، المعى - تهران، چاپ: دوم، 1388 ه.ش. [5] جرجانى، اسماعیل بن حسن، ذخیره خوارزمشاهى، 10جلد، مؤسسه احیاء طب طبیعى - قم، چاپ: اول، 1391 ه.ش. [6] جرجانى، اسماعیل بن حسن، ذخیره خوارزمشاهى، 10جلد، مؤسسه احیاء طب طبیعى - قم، چاپ: اول، 1391 ه.ش. [7] محمد بن محمد عبد الله، تحفه خانى، 1جلد، دانشگاه علوم پزشکى ایران - تهران، چاپ: اول، 1383 ه.ش. [8] گیلانى، حبیب متطبب، ألواح الصحة، 1جلد، دانشگاه علوم پزشکى ایران - تهران، چاپ: اول، 1387 ه.ش. [9] حکیم مؤمن، سید محمد مؤمن بن محمد زمان، تحفة المؤمنین، 2جلد، نور وحى - قم، چاپ: اول، 1390 ه.ش. [10] عقیلى علوى شیرازى، سید محمد حسین بن محمد هادى، خلاصة الحکمة (عقیلى)، 3جلد، اسماعیلیان - قم، چاپ: اول، 1385 ه.ش. [11] عقیلى علوى شیرازى، سید محمد حسین بن محمد هادى، مخزن الادویه (طبع جدید)، 1جلد، دانشگاه علوم پزشکى تهران-سبز آرنگ - تهران-تهران، چاپ: دوم، 1390 ه.ش. برچسبها: آهنمعدنآبآهنگران [ دوشنبه 93/11/6 ] [ 7:29 عصر ] [ گروه نویسندگان ]
|
||
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |