سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نقش جنس ظروف غذا در سلامت
 

کفگیر فروشی دکتر روازاده!

نعل آهن و کفگیر چدن

یکی از روش های جناب حکیم!دکتر! روازاده برای افزایش موجودی صندوق ذخایر ارزی افسانه پردازی درباره ی  نقشه ی استعمار برای جمع کردن یک کفگیر کذایی به نام «حسوم» است. کفگیر کذایی فوق الذکر که نه اسمی در لغت نامه ها ی فارسی دارد و نه رسمی در کتب طب سنتی تراژدی غم انگیزی  نیز داشته  که طبق گفته های حکیم ما به این شرح است:

" در رابطه با غذا مهمترین ... مهمترین اصل رو علاوه بر مواد خوراکی ظروف را می دانستن! مثل ظرف مسی! ما یک وانت فقط جهازیه ی خانوم هامون مس بود قدیم! به اندازه ی یه وانت! ظرف مسی... در بدن انسان... مسش وقتی که غذا  می پزی وارد بدن انسان می شه ما چیزی حدود بیش از ششصد میلیارد در روز بدنمون یون مس به کار می گیره منبع انرژی درست می کنه! یعنی انرژی .. اینی که شما الان اینقدر بی حوصله هستید مس بدنتون کمه!و غذا رو تو ظرف مس می پختن این انرژی شما تأمین می شد! یه کفگیر آهنی ام توش می ذاشتن اینایی که می گن خانوما سه ماه قبل از ازدواج ...چیز... بچه دار شدن.. آهن بخورن... نمی دونم در زمان بچه دار شدن.. زمان حامله بودن آهن بخورن اینا رو بریزید بیرون! ما بودیم که در دنیا... آیه داریم برای قُرآن... أّنزل حدید!!!! ما آهن را نازل کردیم! حالا  غربیا می خوان بیان به ما آهن یاد بدن!! آهن مال ماست!ایرانی ها کفگیری داشتن به نام حسوم! «حِ»یِه  حسنی و سین و واو و میم!همه داشتن تو خونشون! در زمان رضا قلدر... اون زمان انگلیسا به این عنوان که اینها غیربهداشتیه جمع کردن! یعنی یه دونه آهنی...کفگیر آهنی می ذاشتن داخل قابلمه... حتی تا ما زمانی که بچه بودیم تقریبا ً یادمه کسی حق نداشت اینو در بیاره! می گفتن بذار باشه! نمی دونستن برای چی! می ذاشتن داخلش بعد اینو...غذارو ... گاهی اوقات مادر می اومد غذا رو هم می زد! تو این مدت که این آهن همینطور تو این غذا بود از خودش یون آهن آزاد می کرد! اونایی که یه مقدار درس خوندن راجع به یون بلدن! یون همان آهن است همان فلز است بدون وزن!!!!وزن نداره! چون وزن نداره کارتلای دارویی نمی تونن اینو بسته بندی کنن به اسم دارو به شماها بدن! اینا میان مولوکول آهن رو به شماها می دن! و مولوکول آهن برای بدن مضره و به کبد صدمه می زنه! وقتی که دیدن اینطوریه مردم ما به مشکل برخورد کردند... کم خونی که عامل همه ی بیماری هاست ایجاد شد در کشور حکیم های ما نشستن برنامه ریزی کردن ... آمدن برنامه ریزی کردند که ما چه بکنیم که این مشکل مملکتو حل بکنیم؟ چون می گرفتن می کشتنشون دیگه! اگه اینا می اومدن می گفتن :نه! همه تون باید از حسوم استفاده بکنید و باید این کفگیر آهنی باشه! خوب نمی شد که مقابل حکومت قرار می گرفتن! آمدن نشستن فکر کردن گفتن خوب چه بکنیم ؟! بهترین کار اینه! اون زمان ماشین نبود! یه دونه ماشینم نبود همه با اسب این ور و اون ور می رفتن! آهن فلزی که باهاش حسوم درست می کردن دقیقا ً همون چیزی بود که باهاش نعل اسب درست می کردن! تو کوره می رفت در می آوردن می کوبیدن! آهنی که تو کوره بره در بیاد بکوبیش این آهن کوره رفته یون آزاد می کنه راحت! دستور دادن که به هر مریضی که آمد مثل ما که تو مطب این کارو می کنیم ... می گیم برو یه نعل اسب بگیر بنداز تو غذات! شما این کارو بکنید! از همین الان تو خونه تون یا بدین یه کفگیری که ...میش... اگر کسی رو می شناسین... تو شهرستان ها تو بازارهاشون...الان تو بازار تهران دیگه نیست! تو بازارهای شهرستان ها هر بازاری برید! بازار کاشان... بازار همدان...بازار قزوین...بازار تبریز... بازار اصفهان...آهنگری هست. اونجا که می ری میارن مثلا ً از این وسایل تَرَکتور مَرَکتور و این حرفا! داس و این چیزا درست می کنن هست! همونجا بهشون بگی برات درست می کنن! یه تیکه آهنو می کوبه و می زنه و درست می کنه می شه کفگیر می ده بهتون! ما البته اینم گفتیم اگه خدا بخواد یکی از مهندسین گفتیم زحمت بکشه اون چیزی که ما می خوایم درست کنه! اونم درست بشه بعد در اختیار مردم قرار می دیم! به هر حال اگر شما این نعل اسب رو استفاده کنید... که اون هایی که شمالی هستن می دونن! تو شمال هنوزم مرسومه! ولی اونا هم نمی دونن چرا!نعل اسب رو میندازن داخل فسنجون می گن فسنجون مشکی می شه! اون مشکی شدنش چیه؟ همون آهنه! یون آهن مشکیه! به این صورت آهنو می خوری! حالا این یون آهن مقدارش چقدرباید بخوری!؟ مثل همون آب پرتغالی که براتون عرض کردم! مثل همون یُده که براتون عرض کردم! شما مقدارش هر چه قدر می خوای می خوری این بدنه که تصمیم می گیره..."

پیش از آنکه وارد نقد علمی این سخنان غیرعلمی جاهلانه و ایضا ً سراسر کذب شوم بهتر است چند سؤال بسیار ساده ی تاریخی را مطرح کنم:

1-  رضاخان یا به قول حکیم  ما رضا قلدر در چه سالی از سلطنت خلع شد؟

پاسخ: روز 3 شهریورماه سال1320 هجری شمسی

2-  حکیم دکتر روازاده  در چه تاریخی متولد شده است؟

پاسخ: روز 26 مردادماه سال 1335 هجری شمسی

حالا شما یک بار دیگر با خواندن متن سخنان حکیم ما درباره ی حسوم ، فاصله ی بین تاریخ تولد حکیم و تبعید رضاخان را از هم کم کنید تا بدانید که حکیم کم حافظه ی ما در کجای این افسانه بافی ها خطا کرده است. البته به این موضوع هم توجه کنید که مطابق یافته های قاطع علم روان شناسی اکثریت قریب به اتفاق مردم خاطرات سه سال اول زندگی خود را نمی توانند به یاد بیاورند و تمام خاطرات آنان مربوط به بعد از سن سه سالگی است!!!! پس سه سال دیگر هم به عدد به دست آمده بیفزایید!!

این ادعا که به دلیل شناخت حکمای قدیم ما از کم خونی فقر آهن و استفاده از کفگیر چدن مردم ما در آن زمان به کم خونی مبتلا نمی شدند بی هیچ شک و شبهه ای یک ادعای کذب و یک  دروغ بی شرمانه است. کم خونی فقر آهن از قدیم الایام گریبان گیر ایرانیان و مخصوصا ً زنان ایرانی بوده  و اسناد فراوانی نیز از این مطلب در دست است که صد البته با غفلت محققان ما نادیده انگاشته شده اند.

برای اثبات این مطلب که در گذشته کم خونی فقر آهن وجود داشته است نخست از مثنوی معنوی مولانا جلال الدین بلخی مدد می گیریم. مولوی در دفتر چهارم مثنوی حکایتی به نام حکایت عطار و مرد گِل خوار می آورد که یقینا ً اشاره ای است به بیماری کم خونی فقر آهن ، چرا که یکی از علایم این بیماری تمایل بیش از حد بیمار به  خوردن موادی مانند یخ ، خاک ، نشاسته و ... می باشد که در اصطلاح علمی به آن «pica» می گویند. همچنین مولوی در بخش های دیگر مثنوی چندین بار به بیماری«گِل خواری» اشاره می کند. به عنوان مثال در دفتر دوم مثنوی این ابیات آمده است:

  گِل مخور گِل را مخر گِل را مجو

 

 

زآنکه گِل خوار است دایم زرد رو

  دل   بخور تا  دایماً  باشی  جوان

 

از تجلی  چهره‌ات چون  ارغوان

مشاهده می کنید که مولوی به وضوح هر چه تمام تر حتی به زردی رنگ افراد مبتلا به کم خونی فقر آهن اشاره کرده است. همچنین «ناصرخسرو قبادیانی» در دیوان اشعار خود بیتی دارد که دقیقا ً به لاغری و زرد رویی  مبتلایان به گل خواری اشاره کرده است. ایشان با تشبیه قلم به فرد مبتلا به گل خواری می فرماید:

این  زرد تن لاغر گل خوار سیه سار      

زرد است و نزار است و چنین باشد گِل خوار

البته علل دیگری چون مسمومیت با سرب و مشکلات روانی مانند وسواس نیز می توانند موجب ایجاد «pica» شوند اما بنابه قرینه ی دیگری که ذیل عنوان «فی فسادالشهوة» در جلد دوم قانون بوعلی سینا آمده است می توان پی برد که مقصود از این حالت همان بیماری کم خونی ناشی از فقر آهن است. بوعلی در جلد دوم «القانون فی الطب» چنین می فرماید:

"إنه اذا اجتمع فی المعدة خلط ردیء مخالف للمعتاد فی کیفیته ، اشتاقت الطبیعة إلی شیء مضاد له... فلذلک یعرض لقوم شهوة الطین ، بل الفحم و التراب و الجص ّ و أشیاء من هذا القبیل لما فیها من کیفیة ناشفة و مقطعة تضاد کیفیة الخلط. و قد یعرض للحبلی لاحتباس الطمث شهوة فاسدة أکثر من أن یعرض لها بطلان الشهوة..."

آنچه در این دو سه سطر بسیار قابل توجه است یکی اشاره ی بوعلی سینا به علاقه ی این بیماران به خوردن گل ، زغال، خاک و گچ است و دیگر شیوع این بیماری در زنان باردار که تنها بیماری قابل انطباق با این دو مورد بیماری کم خونی فقر آهن می باشد.

درادامه  وقتی به معالجات بوعلی سینا برای درمان اینگونه بیماران دقت می کنیم هیچ اثری نه از کفیگر چدن می بینیم و نه از نعل آهن!! حالا اینکه حضرت حکیم جدیدالتأسیس ما این سخنان را در کدامین کتاب طب سنتی دیده  و از کدامین حکیم شنیده ان سوالی است که باید از خود حضرتشان پرسید و ا.. اعلم بالصواب!!!



برچسب‌ها: آهن مدعی همه علوم
[ دوشنبه 93/11/6 ] [ 6:37 عصر ] [ گروه نویسندگان ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

آرشیو مطالب
امکانات وب