سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نقش جنس ظروف غذا در سلامت
 

کفگیر آهنی فسمت سوم

اکسیر اعظم ؛ ج‏3 ؛ ص316

و اگر قى به افراط شود به شربت پودینه که در آن اناردانه و سماق و زیره پخته باشند باز باید داشت و بورق و نمک را بسایند و فانیذ را در کفچه آهنى‏ بر آتش بگدازند پس بوره و نمک را سرشته شیاف سازند و طول شیاف چهار انگشت مضموم و به قول‏ بعضى‏ شش انگشت باید.

 

اکسیر اعظم ؛ ج‏3 ؛ ص477

دواى ابقر که در تفتیت و اخراج سنگ کرده و مثانه مجرب بلاتخلف نوشته شوره قلمى سه توله در کفچه آهنى‏ انداخته بر آتش گذارند و کبریت زرد یک توله سوده اندک اندک بر آن پاشند چون شوره آب شود در ظرف مسى قلعیدار اندازند و حرکت داده پهن سازند بعده سوده سه ماشه به آب برگ ترب نیم پاؤ و جهت سوزاک با شیر بز دهند.[38]

 

اکسیر اعظم ؛ ج‏4 ؛ ص388

 [صفت آن‏]

زنجبیل فلفل گرد سیماب مدبر که در پارچه بیفشرند تا آن‏که سیاهى او دور شود و یا به مغز کهیکوار کهرل کنند گوگرد مدبر که آن را سوده در کفچه آهنى‏ نهاده قدرى روغن زرد انداخته بر آتش گذارند چون گداخته شود در شیر گاو اندازند سهاگه هر بیخ دوا برابر مغز جمال‏گوته مدبر برابر همه به شیر گاو سائیده مقدار دو حبه حب بندند خوراک دو سه حب به آب گرم غذا شیر و برنج یا جغرات و برنج.[39]

 

اکسیر اعظم ؛ ج‏4 ؛ ص538

قرص‏ براى درازى موى آمله یک آثار سکاکائى نیم آثار صمغ دوازده دام شیر میش پنج آثار همه ادویه را در ظرف آهنى‏ انداخته بر آتش گذارند و دو آثار شیر اول داخل کرده بپزند تا آن‏که شیر خشک شود پس دو آثار شیر دیگر اندازند بار دیگر چون شیر جذب شود باز یک آثار شیر باقى انداخته بپزند و در اثناى پختن کفگیر آهنى‏ میگردانیده باشند چون بسته شود قرص برابر فلوس بندند و خشک گردانند وقت حاجت قرص را در آب تر نمایند وقتى که نرم شود باریک سائیده نیم‏گرم طلا نمایند.[40]

 

اکسیر اعظم ؛ ج‏4 ؛ ص584

ضماد براى سوخته آتش رال کته رسوت صندل سرخ کافور به آب سائیده ضماد نمایند.

طلا که سوختگى آتش را نفع دهد پوست انار کوفته بیخته بکفچه آهنى‏ اندازند و آب بر سر آن ریزند و بر آتش بجوشانند تا غلیظ شود سرد نموده در کهرل اندازند و زرده بیضه مرغ یک عدد بیامیزند و چندان سحق نمایند که مثل مرهم شود طلا کنند.

خزائن الملوک ؛ ج‏1 ؛ ص315

ملعقه

بالکسر چمچه و قاشق را گویند کذا فى المنتخب و در برهان قاطع گفته ملعقه بر وزن دغدغه کفچه آهنى‏ را نامند و در خراسان ملاقه خوانند و اقسرائى گفته مراد اطبا از ملعقه در ادویه یابسه یک مثقال‏ست و از شهد و شکر چهار مثقال و مولانا نفیس گفته که از معجونات چهار مثقال‏ست کذا فى بحر الجواهر و در ریاض عالمگیرى از اشربه و در قرابادین قادرى از جمیع مرکبات مثقال گفته‏[41]

 

کتب طبى انتزاعى (فارسى) ؛ ج‏1 ؛ ص490

منظور از آهن‏تاب، آهنى‏ است که در آتش سرخ شده باشد و صورت مصرفش انداختن سرخ‏کرده‏ى آن در آب میباشد و خوردن آن آب به عوض آب ساده، یا گاهگاه و خاصیتش تقویت معده و نیروى شهوانى و علاج زخم معده و بند آوردن شکم روان و اجابت دم به دم و جلوگیرى از ضرر سمیّات.[42]

 

تحفة المؤمنین ؛ ج‏2 ؛ ص40

احراق زجاج:

یک جزء قلى را در چهار جزء آب حل کنند و شیشه سفید صافى را بر روى کفگیر آهنین‏ گذاشته، بر روى آتش گذارند تا سرخ شود و در آب قلى فرو برند و مکرر همین عمل کنند تا شیشه ریزه شده از سوراخهاى کفگیر داخل آب گردد و اگر بدون کفگیر نیز مکرر با آب قلى فرو برند تا به حدى که ریزه شده داخل گردد خوب است.[1]

 

کتب طبى انتزاعى (فارسى) ؛ ج‏5 ؛ ص166

وجهى دیگر بستانند از کبریت مقداریکه خواهند و نیمه آن قلقند و هر دو را با هم بسایند و در دیک‏ سفالین مطین کنند و در آتش نهند و زرده تخم مرغ برو بریزند و به چمچه آهنین‏ او را مى‏جتبانند تا سرخ شود پس دیک را بردارند تا سرد شود و از آن جا بیرون آرند و بسایند و بوقت حاجت قدرى از او بر سیم سفید افکنند سرخشود.[2]



[1] حکیم مؤمن، سید محمد مؤمن بن محمد زمان، تحفة المؤمنین، 2جلد، نور وحى - قم، چاپ: اول، 1390 ه.ش.

[2] جمعى از نویسندگان، کتب طبى انتزاعى (فارسى)، 8جلد، چاپ: اول.

فرهنگ فارسى برهان قاطع ؛ ص869

ملعقه-

با عین بى‏نقطه و قاف بر وزن دغدغه کفچه آهنى‏ را گویند و در خراسان ملاقه خوانند.[43]

 

توحید المفضل ؛ ص69

 

الرسالة الهارونیة، ج‏2، ص: 460

 

فی حفظ الأسنان و اللثة و استصلاحها ؛ ص129

- زاج:VITROL

زاج من الفارسیة، لفظ یطلق على بعض الکبریتات.

له أنواع: أزرق، أخضر، أحمر، أبیض. (شها). ص 78.

قال ارسطو: أصناف الزاجات کلها تقطع الدم السائل من البدن و من الجراحات و الرعاف (1. ب) ج 2- ص 152.

- زاج محرق:RED VITRIOL

ضرب أحمر من الکبریتات، و هو إما کبریتات الکوبالت أو کبریتات الحدیدیک. (شها). ص 78.

- زجاج محرق:BURNT GLASS



[1] رازى، محمد بن زکریا - مترجم: ذاکر، محمد ابراهیم، المنصوری فی الطب (ترجمه)، 1جلد، دانشگاه علوم پزشکى تهران - تهران، چاپ: اول، 1387 ه.ش.

[2] ( 2). قوله‏[ أصلها کبجلار] هکذا فی الأصل مضبوطاً، و فی القاموس: القَفْشَلِیل المغرفة معرب کفجه لیر، و ضبط فیه بفتح الکاف و الجیم و سکون الفاء و الهاء و کسر اللام.

[3] ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، 15جلد، دار الفکر-دار صادر - بیروت-بیروت، چاپ: سوم، 1414 ه.ق.

[5] رازى، محمد بن زکریا - مترجم: ذاکر، محمد ابراهیم، المنصوری فی الطب (ترجمه)، 1جلد، دانشگاه علوم پزشکى تهران - تهران، چاپ: اول، 1387 ه.ش.

[6] ابن سینا، حسین بن عبد الله - مترجم: شرفکندى، عبد الرحمن، قانون (ترجمه شرفکندى)، 8جلد، سروش - تهران، چاپ: دهم، 1389 ه.ش.

[9] ابو ریحان بیرونى، محمد بن احمد - مترجم: مظفرزاده، باقر، الصیدنة فی الطب (داروشناسى در پزشکى)، 1جلد، فرهنگستان زبان و ادب فارسى، گروه نشر آثار - تهران، چاپ: اول، 1383 ه.ش.

[11] جرجانى، اسماعیل بن حسن، ذخیره خوارزمشاهى، 10جلد، مؤسسه احیاء طب طبیعى - قم، چاپ: اول، 1391 ه.ش.

[12] چغمینى، محمود بن محمد - مترجم: ناظم، اسماعیل، متن و ترجمه کتاب قانونچه فی الطب، 1جلد، نشر آبژ - تهران، چاپ: اول، 1389 ه.ش.

[13] ابن الیاس شیرازى، منصور بن محمد، کفایه منصورى، رساله چوب چینى، 1جلد، دانشگاه علوم پزشکى ایران - تهران، چاپ: اول، 1382 ه.ش.

[14] حکیم مؤمن، سید محمد مؤمن بن محمد زمان، تحفة المؤمنین، 2جلد، نور وحى - قم، چاپ: اول، 1390 ه.ش.

[16] شیرازى، محمد باقر بن عماد الدین، ضیاء العیون، 1جلد، دانشگاه علوم پزشکى ایران - تهران، چاپ: اول، 1387 ه.ش.

[17] ( 4)- سهاکه: به هندى تنه کار گویند.( فرهنگ میر). تنکار. بورق.( لغات فیروزى)

[18] شاه ارزانى، میر محمد اکبر بن محمد، مجربات اکبرى، 1جلد، چوگان - تهران، چاپ: دوم، 1390 ه.ش.

[19] عقیلى علوى شیرازى، سید محمد حسین بن محمد هادى، مخزن الأدویة (فرهنگنامه داروهاى پزشکى سنتى)، 1جلد، مؤسسه انتشارات باورداران - تهران، چاپ: اول، 1380 ه.ش.

[25] عقیلى علوى شیرازى، سید محمد حسین بن محمد هادى، قرابادین کبیر، 1جلد، دانشگاه علوم پزشکى و خدمات بهداشتى درمانى تهران-مؤسسه مطالعات تاریخ پزشکى، طب اسلامى و مکمل - تهران-تهران، چاپ: اول.

[26] عقیلى علوى شیرازى، سید محمد حسین بن محمد هادى، قرابادین کبیر، 1جلد، دانشگاه علوم پزشکى و خدمات بهداشتى درمانى تهران-مؤسسه مطالعات تاریخ پزشکى، طب اسلامى و مکمل - تهران-تهران، چاپ: اول.

[36] کرمانى، محمد کریم بن ابراهیم - مترجم: عیسى ضیاء ابراهیمى، دقائق العلاج، 2جلد، چاپخانه سعادت - کرمان، چاپ: اول، 1362 ه.ش.

[37] ناظم جهان، محمد اعظم، قرابادین (اعظم)، 1جلد، دانشگاه علوم پزشکى ایران - تهران، چاپ: دوم، 1383 ه.ش.

[41] احمد، شمس الدین، خزائن الملوک، 2جلد، دانشگاه علوم پزشکى ایران - تهران، چاپ: اول، 1387 ه.ش.

[42] جمعى از نویسندگان، کتب طبى انتزاعى (فارسى)، 8جلد، چاپ: اول.

[43] ابن خلف تبریزى، محمد حسین، فرهنگ فارسى برهان قاطع، 1جلد، نیما - تهران، چاپ: اول، 1380 ه.ش.



برچسب‌ها: کفگیرآهن
[ دوشنبه 93/11/6 ] [ 7:19 عصر ] [ گروه نویسندگان ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

آرشیو مطالب
امکانات وب