سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نقش جنس ظروف غذا در سلامت
 

نقدی بر یک نوشته بنام ... قسمت سوم

منبع پایگاه آقای روازاده اینجا

***************************************************

17)   بدون شرح!!!:

...

پی نوشت نخست: مدتی است که درگیر امتحانات پایان ترم انجمن سینمای جوان هستم و به همین خاطر فرصت نمی کنم چیزی قلمی کنم.اگر خدا بخواهد ظرف چند روز آینده قسمت سوم نقد حکیم! آل اسحاق یا نقد جناب ده نمکی و فیلم رسوایی را به رشته ی تحریر خواهم کشید.هر کدام آن را که ضروری می دانید در قسمت نظرات بیان بفرمایید.

پی نوشت دوم:جناب دکتر منتظر! صاحب نظریه ی یکسان بودن غراب و اردک!! در آخرین مطلب وبلاگ خویش وارد حوزه ی ماوراء الطبیعه شده و  ادّعا کرده که خزعبلات وبلاگی اش را به دستور رهبری نگاشته است!! آن هم نه در بیداری بلکه در عالم رؤیا!! آن هم نه در رؤیای خودش! بلکه در رؤیای رفیق قافله اش!! البته بنده گمان می کنم که بیان چنین مطالبی ناشی از رسوب سودای سوخته ی حاصل از هضم رابع بادمجان بر فشر خاکستری مغز است اما به هر صورت ایشان نکته ای گفته و بهتر است که حقیر هم در جوابشان نکته ای بگویم!

*************************************************

18)   اظهار نظر عالمانه در حوزه لغت شناسی:

... نخستین دلیل این است که اصولا ً واژه ی «yoghurt» در انگلیسی ، واژه ی «yogur»  در اسپانیایی ، واژه ی «γιαουρτι»  در یونانی ، واژه ی«yaourt» در فرانسوی و ... همگی از ریشه ی مشترک «جغرات» که واژه ای است سمرقندی مشتق شده اند و سمرقند در جنوب آسیای مرکزی و تاجیکستان فعلی واقع شده است. دلیل دوم این است که مردمان آسیای مرکزی نظر به عدم مساعد بودن خاک برای کشاورزی بیشتر غذای خود را از طریق پرورش دام تأمین می کرده اند.

*************************************************

هـ- برخی از مطالب درج شده در اینترنت در انتقاد از مطالب مندرج در وبلاگ ایشان:

نقد 1)

درباره وبلاگ طب لعنتی ...

منبع :http://andeshgah-teb.blogfa.com/post/15

آنچه که در ادامه می خوانید دیدگاهی است آزاد از یک جریان که در قالب وبلاگ فعالیت می کند و به دو بخش مدیریت مستقیم که نویسنده به عهده دارد و مدیریت غیر مستقیم که خر مگسان دور شیرینی در حال ساماندهی آن هستند تقسیم می گردد  جریانی که شاید گذر زمان حقایق و واقعیت های جاری در آن را بیشتر مشخص کند.

چنانچه شخصیت نویسنده این وبلاگ را آقای افشین احمد پور فرض کنیم از دیدگاه روانشناسی این فرد دارای اختلال روانشناختی «نارسیسم» بوده و ساختاری شبه هیستریکالی دارد که همین امر موجب بروز پدیده ای بنام وبلاگ طب لعنتی برای ابراز وجود و جبران کم توجهی های گذشته خود گشته است که در فرایند اثبات توانایی های درونی خود به دیگران رو به مطالعه کلیشه ای در حوزه های مختلف برای آدرس دهی های دقیق از منابع مختلف آورده است . در دیگر سوی چنانچه این وبلاگ را محصول آقای احمد پور بدانیم در پشت پرده نیز که یا شخص ایشان آگاهند یا غافل عده ای بصورت کاملا منسجم ودر بخش نظرات در حال کنترل و مدیریت ذهن این شخصیت خودشیفته هستند و او را همانند عروسک خیمه شب بازی در صحنه می رقصانند اما ...

آنچه وبلاگ طب لعنتی را به عرصه میدانی وارد نموده است محصول مسائل مختلفی می تواند باشد که در ادامه بدان خواهیم پرداخت ولی مهم ترین بخشی که می بایست بدان پرداخت وجود برنامه ای سازماندهی شده و هدفدار در این میان بوده است که نویسنده و یا نویسندگان این وبلاگ را به خود معطوف نموده است. هدفی که شاید ثانیاً بالعرض تخریب وجه طب سنتی در بین جامعه باشد اما اولاً بالذات آن در لایه های زیرین وبلاگ و شاید مغفول از چشمان نویسنده (بالاخص در قسمت نظرات)  بصورتی مرموز نهفته است.

این وبلاگ اگرچه ظاهرا در صدد نقد یا بهتر بگوییم تمسخر و توهین به  عملکرد شخصیت های حقیقی در طب سنتی و گاها ًمبانی علمی آن می باشد که بعضی از انتقادات مذکور را نیز می توان صحیح قلمداد نمود اما رویکرد اصلی وبلاگ به گونه ای بسیار نرم در صدد تحمیل عقاید نویسنده یا نویسندگان وبلاگ حتی به قیمت تمسخر نظام جمهوری اسلامی ایران در بین بازدید کنندگان دائمی می باشد که در این میان عده ای خاص نیز در پشت هل من مبارز طلبیدن های این علامه دهر در حال پی ریزی آرام و هدفمند از عقاید مشخص ضد نظام جمهوری اسلامی در ذهن  مخاطبان می باشند که با سوت و کف های این عده خاص هر از چند گاهی علامه قصّه ما را به انجام حرکاتی انتحاری تشویق می کنند که به عنوان نمونه ؛ بندی بود که اخیرا وبلاگ مذکور زودتر از موقع آب داد و به سرعت سعی در اصلاح نمودن آن نمود ولی کمی دیرشده بود و آن هم داستان قرار دادن مقاله ای تحت عنوان نامه حجت الاسلام ... به آقای نوری زاد بود که به عنوان اولین مقاله بعد از رفع فیلتر وبلاگ قرار داده شده بود و با هدف خالی نمودن عقده های  ناشی از فیلترینگ اما با زبان کنایه طرح ریزی شده بود و در کمتر از 5 ساعت از روی وبلاگ حذف شد که نویسنده یا نویسندگان وبلاگ در صدد سوء استفاده حق به جانب و مصادره مفهومی این مقاله از باب چرایی فیلتر شدن وبلاگ بودند اما حرف دلشان را که مدت ها بود منتظر آن بودند را زدند و غفلتی بزرگ را مرتکب شدند . علی ایّ حال گاهی مقدر است وسیله هدف را رسوا کند.

اگرچه ممکن است مقاله مذکور دوباره روی وبلاگ قرار گیرد تا اثبات کند که علل دیگری باعث حذف این مقاله شده است ولی به قول مولانا

خشم و شهوت مرد را احول کند  * زاستقامت روح را مبدل کند

چون غرض آمد هنر پوشیده شد*صد حجاب از دل به سوی دیده شد

(دفتر اول)

اما نکات قابل توجه در راهبرد  این وبلاگ را می توان چنین برشمرد:

1- نامگذاری معنی دار وبلاگ به نام (طب لعنتی) :

وبلاگ مذکور با توجه به مقالات عرضه شده در صدد نقد افرادی میباشد که به اذعان نویسنده یا نویسندگان وبلاگ کاسبان طب سنتی می باشند اما آنچه قابل تامل است نام این وبلاگ هیچ سنخیّتی با هدف مذکور ندارد چرا که در این صورت نام وبلاگ می بایست «طبیبان لعنتی» نام گذاری می شد زیرا واژه (طب) از حیث اینکه علم است هیچ لعن و نفرینی را در خود نمی پذیرد چرا که ذات علم محسن است و این صفات  می تواند منصوب به عاملان و عالمان خطا کار آن گردد . از همین روی شعار معنی دار این وبلاگ در ابتدای امر هدفی مغرضانه دارد تا ساختاری منتقدانه چرا که نویسنده یا نویسندگان وبلاگ با چهره علاقه مند به طب سنتی وارد عرصه شده اند. شاید در بعضی مطالب این وبلاگ انتقاداتی را به مبانی طب سنتی نیز بیابید اما این استدلال مجوزی برای توهین و انتساب پسوند( لعنتی) به علم طب نمی گردد .

2- جذب مخاطب  با وجهه علاقه مند به طب سنتی:

نویسنده یا نویسندگان وبلاگ در ابتدای امر با لباس علاقمند به طب سنتی شروع به انتقاد نموده و کم کم مبحث را حول محور تخریب شخصیت های حقیقی موجود بسط داده و و در حاشیه نیز به تخریب چهره ها و مفاخر ارزشمند گذشته پرداخته اند و در آینده نیز ...؟؟؟ خودشان می دانند اما نکته مهم اینجاست که رویکرد مشهود وبلاگ همراه نمودن ذهن مخاطب با هدف مرموز نویسنده یا نویسندگان آن است  که در ابتدا با انتقاد از یک شخصیت پژوهشگر در طب سنتی بوسیله شیوه های مغالطه شروع شده و در ادامه با تخریب و توهین به سمت شخصیت های برجسته تاریخ ایران اسلامی سوق می یابد .

3- طرد و توبیخ مخاطبان منتقد :

تاکنون موردی را نیافتیم که نویسنده معترف به خطای خود باشد و برای هر نقدی از طرف مخاطبین حاضر جواب است و همین امر منجرمی گردد که یا به عصمت نویسنده برسیم یا به لجاجت نویسنده یا نویسندگان وبلاگ مبنی بر این که نمی خواهیم بفهمیم والسلام . اما روش های مناظرات مکتوب در بخش نظرات بسیار کهنه و خسته کننده می باشد بدین طریق که نویسنده یا نویسندگان وبلاگ با تمام وجود بر پای چوبی خود تکیه زده و با مغالطات ثابت مانند : تعمیم و تمثیل های ناروا ، مغالطه آماری ، مصادره به مطلوب ، اهمال در شرایط قیاس و استفاده از روش های غیر منطقی اقدام به انحراف بحث ، تکیه بر شخصیت محوری ، پرسش سوال برای تمسخر و نه برای فهم و...می نمایند و در مرحله بعد که گاهی ماتقدم است و ما تاخر به تمسخر نام کاربر یا جستجو برای یافتن غلط های املایی ارسال شده وی پرداخته و در مواردی نیز به یافتن غلط های دستوری و زبان شناسی می پردازند و در ادامه نیز با توهین هایی با رویکرد عاقل اندر سفیه که ساخته و پرداخته نویسنده یا نویسندگان وبلاگ می باشد مخاطب را مورد نوازش قرار می دهند و متاسفانه این روش را به منش بزرگانی چون شهید مطهری پیوند میزنند که صد البته تهمت است و افترا و قیاسی است مع الفارق که  کار پاکان را قیاس از خود نگیریم  که جمله عالم زین سبب گمراه شد.

و در آخرین مرحله نیز به عدم نمایش نظرات مورد بحث می پردازند که با تشویق های کاربران معلوم الحال ، مخاطب عامی را به این باور می رساند که فرد مذکور در مباحثه شکست خورده و حق با آقای احمدپور بود و کذا...

4- تلبیس به لباس اسلام ناب با استفاده از رقص قلم:

نویسنده یا نویسندگان وبلاگ با استفاده از قدرت قابل تحسین نوشتاری به نوعی در صدد جلب مخاطب به تدیّن و فرهیختگی خود بوده و اسلام دیگران را اسلام بی مغز و مدعی خطاب می کنند وبا استفاده از ضرب المثل های عربی و اشعار ناب ایرانی سعی در اثبات خود در اذهان مخاطبان از جنبه علوم انسانی و ... دارند که این آش داغ با پیاز داغ  مزین می شود و با استفاده ابزاری از شخصیت های بزرگی چون شهید مطهری سعی دارند تا عده ای را با این نام ها مسحور خود نمایند که بسیارانی در طول تاریخ از این ترفند کهنه استفاده نمودند اما صفحات تاریخ نام هریک را در خود محفوظ دارد.

کار مردان روشنی و گرمی است * کار دونان حیله و بی شرمی است

 

5- جذب بازدید کننده به روش روانشناسی انعکاسی :

نویسنده یا نویسندگان وبلاگ با ایجاد مباحث چالشی و تهیه فضای توهین رندانه و افزایش مجازی قسمت نظرات با استفاده از ترفندهای گروهی ، مخاطب را با هیجانی که بوسیله مقاله ای آمیخته ازسخنان حق و باطل بوجود آورده اند به سمت قسمت نظرات سوق می دهند. قسمتی که مخاطب را با فضایی چالشی تر روبرو می کند با نظراتی که افرادی مشخص با نام های کاربری متعدد بعلاوه کاربران جدید الورود اما با سازماندهی هدفدار سعی در وارد نمودن مخاطب مذکور در این فضا را دارند که با این روش انعکاسی افرادی همسو با نظرات نویسنده یا نویسندگان وبلاگ را در حوزه طب سنتی داخل نمایند وبا پاسخ های دلگرم کننده و تلقین ارزش شخصیتی به مخاطب او را مشتری دائمی خود گردانند که به مرور در روند مراجعات مخاطب مذکور به تزریق نظرات سیاسی و اعتقادی سازماندهی شده می پردازند اما بصورت کاملا نامحسوس.

6- پیوند های معنی دار وبلاگ:

بعضی از پیوندهای وبلاگ مانند (نقد روازاده) که با آدرس «ناروا» تاسیس شده است یک نسخه از همین وبلاگ می باشد که یحتمل برای دو منظور از جانب مدیریت وبلاگ ساخته شده است :

1- افزایش بازدیدکنندگان به روش تعدد عناوین که موجب تمایل موتورهای جستجو به هدایت جستجوگر به این سمت می گردد.

2- وبلاگ اضطراری : که در موارد مسدود شدن وبلاگ اصلی به اطلاع رسانی و تعادل مطالبی که عامل مسدود شدن در وبلاگ گشته است بپردازند گرچه وبلاگ فرعی قدمتی بیش از وبلاگ اصلی داشته باشد که در مورد فیلترینگ اخیر این داستان به عیان مشهود بود.

 

7- استنادات وبلاگ :

اغلب مستندات از منظر ایدئولوژی به گفته نویسنده یا نویسندگان وبلاگ بر مدار شخصیتی می چرخد که اکنون در قید حیات نبوده و نویسنده یا نویسندگان وبلاگ بر اساس همین ترفند به استفاده ابزاری از این شخصیت اندیشمند یعنی شهید مطهری می پردازد و به اذعان خود جز وی هیچ کس را قبول ندارد اما قطعا این یک شعاری گمراه کننده است چرا که اولا اگر آن شهید بزرگوار امروز در قید حیات بودند و نظری مغایر با نظر نویسنده یا نویسندگان وبلاگ می دادند وی را نیز مورد توهین و فحاشی های به اصطلاح علمی قرار می دادند و مقاله ای با عنوان (نقدی بر آیت الله مطهری ) می نگاشتند شاهد ماجرا اینکه در مقاله ای ذیل مبحث نقد آقای خدادای نویسنده یا نویسندگان وبلاگ در مورد آیت الله مکارم شیرازی نیز همین رفتار انتحاری را انجام دادند که عین عبارت را در این جا می آوریم :

((جناب «مکارم شیرازی» که مرجع تقلید بنده هستند پیش از این با اشعار عجیب خویش که در پاره ای موارد حتی اشکالات گل درشت قافیه هم در آن به چشم می خورد موجب شدند که بنده چند باری نیت کنم دست به قلم ببرم و ایشان را در حوزه ی شعر مورد نقد قرار دهم اما هر بار به خاطر حفظ حریم مرجعیت شیعه از این کار صرف نظر نمودم. علی ایّ حالٍ از آنجا که این بار پای قرآن و تفسیر به رأی آن در میان است سکوت را جایز نمی دانم و اگر دفتر ایشان در روزهای آینده پاسخی شایسته به ادّعاهای جناب پروفسور! خدادادی در مصاحبه ی مذکور ندهد ناگزیر خواهم شد که نیت سابق خویش را عملی کنم تا دفتر ایشان از این پس در بیت مرجعیت را مثل کاروان سرا باز نگذارند تا هر از گرد راه نرسیده ای وارد شود و از نمد دیدار با مرجعیت کلاهی برای خویش بدوزد!!))

همانگونه که می بینید نویسنده از ابراز ارادت و علاقه مندی سابق خود به معظم له استناد می کند آن هم در حد تقبل مرجعیت ایشان ولی در این مورد چون مغایر تفکرات خود می بیند همه ارادت ها را بدون علت موجه و صرف یک خبر و از سر عجب و غرور به پای تعصب قربانی می کند پس معلوم است که همین رفتار را با شهید بزرگوار مطهری انجام می دادند ثانیاً موقعیت کنونی جامعه علمی با زمان حیات آن شهید اندیشمند تغییر یافته است و هیچ کس نمی تواند با قطعیت بگوید که در حال حاضر نظر ایشان چه می توانست باشد و ثالثا هر علمی صاحب نظری دارد و محل مباحثه ای و در علوم تجربی نمیتوان به رأی و نظرات شخصی ، اندیشمند و عالمی در حوزه ای دیگر استناد و متعاقبا استدلال نمود همانگونه که در مبحث فقاهت هر زمان اجتهادی بر حسب حال انجام می گیرد و صرف اینکه فلان شخص فلان نظر را قبول نمی کند جزو مباحثی است که در زمان حیات وی می بایست به بحث و مناظره با وی نشست حال که در میان ما نیست نمیتوان رأی او را بر اساس بقای بر میت صادر نمود و از این دست مطالب در تاریخ علم فراوان است که ماجرای امام محمد غزالی نمونه ای از هزاران است .

8- علامه دهری که با عجب و غرور علمی! به جنگ جهل می رود :

نویسنده یا نویسندگان وبلاگ مدعی اند که همه احادیث طبی جعلی و دروغ هستند اما زمانی که از ایشان پرسیده می شود علم رجال و حدیث را نزد چه کسی تلمذ نموده اید و اجازه ردّ روایت یافته اید باز همان داستان رندانه را مطرح می کنند که بنده همه کتابهای شهید مطهری راخوانده ام و از ایشان اجازه روایت دارم و کذا ... حتی درمورد فلسفه و عرفان نیز فقط با استناد به کتب آن شهید بزرگوار علامه گشته اند . حیف جامعه ما که از وجود چنین فاضل و علامه دهری محروم مانده است . با همه این احوال منتظریم یک حدیث و روایت را با اجتهاد خود و نه کپی برداری از آرای بزرگان به سلسله ضعف و قوت روات حدیث مذکور و بصورت مبسوط تحت عنوان مقاله ای در وبلاگ قرار دهند . البته اگر به لجبازی و غرور نویسنده یا نویسندگان وبلاگ بر بخورد شاهد یک صغری و کبری خواهیم بود وگرنه اصلا هدف وبلاگ با توجه به آنچه که گفتیم اصلا پرداختن به علم طب خاصه طب سنتی نمی باشد که کف به حس دیدیم و آشکارا قال و قیل اما فهم فکر پنهان در میان این همه تفاخر علمی وبلاگ نیاز مند پیگیری مداوم مطالب این وبلاگ بود.

9- علت مراجعه بازدیدکنندگان به وبلاگ :

مراجعه کنندگان به این وبلاگ را میتوان به 6 دسته تقسیم بندی نمود

1- علاقه مندان به مباحث طب سنتی

2- علاقه مندان به شخصیت هایی که در این وبلاگ مورد نقد قرار گرفته اند و به دلیل حس تعصب دنبال کننده مطالب وبلاگ می باشند و عایدی از این وبلاگ جز ترشح صفرا و احتراق آن ندارند.

3- افرادی که به دلیل جذابیت مباحث چالشی روی به این وبلاگ می آورند و کاری ندارند که حق با موسی است یا فرعون اما کم کم با توجه به فنون قلمزنی نویسنده یا نویسندگان شیفته مرام ضایع نمودن های این شخصیت نارسیسم می گردند.

4- مترصدین

5- علاقه مندان متعصب به تخریب وجهه طب سنتی که زبان و توان انتقاد شخصی ندارند و برای این وبلاگ سوت و کف می زنند و چماقداران قسمت نظرات می گردند.

6-نویسندگانی که بصورت غیر مستقیم به نویسنده وبلاگ یاری می رسانند البته بصورت روانشناختی که با ترغیب و تشویق و با نام های مختلف سعی در افزایش آمار بازدید کنندگان و گرم نمودن تنور قسمت نظرات دارند و نویسنده وبلاگ را به خط مقدم می فرستند و سپس با احسنت احسنت گفتن های فراوان هندوانه زیر بغل او می دهند.

 

درپایان توصیه می کنیم به گروه دوم از مراجعه کنندگان به وبلاگ که با تعصبات بی مورد موجبات سوءمزاج خود را فراهم می نمایند و اینکه  :

چنانچه شخصیت های حقیقی مورد نقد در این وبلاگ نیازی را برای دفاع از خود می دیدند قطعا اقدام لازم را انجام می دادند  پس شما دوست عزیز بهتر است کاسه داغ تر از آش نباشید که رفتارها و دفاعیات بعضا نابخردانه شما بسان آب در آسیاب دشمن ریختن است و صلاح است که دست به ابرو نزنید که  کار کحّال را بیشتر کرده باشید. همچنین این مراجعات بی مورد و درج نظرات احساسی موجب افزایش مجازی آمار بازدیدکنندگان و ایضا تشدید اختلال نارسیسمی و لجاجت جاهلانه نویسنده یا نویسندگان وبلاگ می گردد و به جای این گونه رفتارهای احساسی شما را به افزایش سطح علم توأم با تقوا و ارتقای عزت نفس توصیه می کنم .

نقطه عشق نمودم به تو هان سهو مگیر *ورنه تا بنگری از دایره بیرون باشی

کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش * کی روی ره ز که پرسی چه کنی چون باشی

***********************************************

نقد 2)

نظرات سعید کلاهی در خصوص وبلاگ طب لعنتی: برگرفته شده از قسمت نظرات نقد شماره 1

یکی از مسائلی که بنده نسبت به رویکرد ایشان به موضوع "نقد" مشاهده کردم این است که ایشان علاقه دارند به جای نقد تفکرات و ادعاهای افراد به نقد شخصیت ایشان بپردازند. مثلا در این اواخر موضوع " ده نمکی کیست؟" را مطرح کرده اند!! و یا اینکه از طریق نقد محتوا به رد شخصیت افراد برسند! انگار که اگر شخصی را در منظر مخاطب خود لجنمال نکنند کاری نکرده اند!!! حتما باید انگی بزرگ همچون فریبکاری، دروغگویی، بدذاتی و فرومایگی و ... را برای ایشان اثبات نمایند تا نقد کرده باشند در خور ارائه به مخاطب! خب آیا این یکجور بیماری نیست؟!!!!! چرا عرصه نقد فکر باید عرصه نقد شخصیت شود؟ چرا رویکردی تا این حد سطحی و مبتذل را باید به عرصه نقد وارد کرد؟

مطالب ایشان مطالب قوی نیست و پر از اشتباهات منطقی و مغالطاتی است که خود ایشان نمیخواهد قبول کند. از ایراداتی که به مطالب ایشان وارد است عدم صحت منطق صوری در به اصطلاح نقدهای ایشان است. برخی از مواقع ماده اولیه یک سخن و ادعا نادرست است و برخی مواقع با اینکه مواد اولیه درست است اما روش استدلال در استفاده از این مواد ایراد دارد. وقتی بنده میبینم که روش ایشان در استفاده از اطلاعات اولیه ( چه غلط و چه صحیح) روش غیر منطقی است و به نتایج غیر منطقی منجر میشود دیگر نیازی نمی بینم که در مورد مواد اولیه بحث کنم و همان منطق صوری را هدف قرار میدهم. بنده تا بحال چند بحث با ایشان داشته ام و در آن مباحث چند ایراد مبنایی به ایشان وارد کردم که نتوانستند پاسخ بدهند و نتیجه این شد که در برخی موارد با تحقیر و توهین در صدد مقابله بر آمدند و در برخی موارد نیز نظرات بنده را سانسور کردند. این اواخر هم در پاسخ یکی از نظرات وبلاگش اینطور از من یاد کرده:

"یک کاسه لیس پاچه ورمالیده ای به نام سعید کلاهی مدتی در این وبلاگ عر می زد که شباهت عجیبی به شما داشت. حقیر به ایشان لقب کلاه لگنی داده بودم چرا که لگن فقط جای دو چیز است: قاذورات و کله ی فرد نادان!! که هر دو مترادف اند!!!".

تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!!!!

در یکی از این مباحث ایشان گفتند که ارکان اربعه خرافات و اباطیل است! و وقتی دلیل خواستیم نظر استاد شهید مطهری را معیار قرار دادند که چون ایشان قبول نداشتند پس لاجرم مطلب اثبات شده است!!!!!!! ببینید یک نفر باید چقدر سطحی نگری کند که اینطور استدلال کند! بعد نظر استاد را در رابطه با عنصر مطرح کردند که عنصر جسم بسیطی است که مرکبات از آن ساخته می شوند و بنده هم از همین تعریف استفاده کردم و بساطت آنچه در شیمی جدید عنصر میخوانند را زیر سوال بردم و از ایشان خواستم پاسخ بدهند که چطور ممکن است عناصر جدول مندلیف بسیط باشند؟ که این نظر بنده هم جزو نظرات سانسور شده وبلاگ ایشان قرار گرفت.

در نهایت میخواهم بگویم که این فرد نه توان استدلال مناسبی دارد و نه مطالب وبلاگش ارزشی از حیث علمی دارند و اگر مخاطبی هم دارد از میان اهالی طب سنتی است که مطالب مختلف وب را در این زمینه رصد می کنند. اگر پرداختن به مطالب امثال ایشان ارزشی داشت بنده هم یک وبلاگ راه اندازی می کردم و دانه به دانه مطالب ایشان را نقد می کردم! اما اینکه یک نفر مغرضانه به موضوع طب سنتی ورود کند و هدفش تخریب شخصیت افراد به بهانه اشتباهاتی که مرتکب شده اند باشد دیگر جای نقد منصفانه نمی ماند. امثال بنده هم از حیث اینکه در این زمینه فعالتی داریم با ایشان دهان به دهان گذاشتیم نه اینکه حالا ایشان وجهه ای داشته باشند و یا حرفشان قابل اعتنا باشد. اما ظاهرا برای خود ایشان توهم شده که به اصطلاح نقدهایشان کاسه کوزه مخالفانشان را به هم ریخته!!! جالب اینجاست که در نقد دهنمکی شبیه همین خصوصیت را به او نسبت داده : "ده نمکی گمان می کند که نجات بخش ایران و حتی جهان است! فکر می کند که هر کس فیلم هایش را ببیند اگر عرق خور باشد زمزم خور می شود و اگر تریاکی باشد ترک می کند و اگر فاحشه باشد عفیفه می گردد! ده نمکی گمان می کند مستندهایش تاریخ این سرزمین را عوض کرده و به قول معروف همه چیز را کن فیکون فرموده است!!" حال اگر به فرمایشات خود ایشان دقت کنید از این دست ادعاها کم نیستند که برخی پزشکان سنتی و اطرافیان ایشان را طوری مورد خطاب قرار میدهند کأنه تمام اعتبار و حیثیت علمی این افراد بستگی به نقدهای ایشان در وبلاگ دارد و تهدید می کنند که اگر فلان کار را نکنید نقد بعدی وبلاگ من متوجه شما خواهد شد!!!! در حالی که در واقعیت این فرد هم مثل امثال بنده اصلا هیچ وزنی در فضای علم و نقد ندارد و آن مثل معروف پشه و درخت را میشود در مورد این نوع ادعاهای ایشان نیز مطرح کرد که پشه ای که روی درختی نشسته بود وقتی میخواست برخیزد به درخت گفت محکم بنشین که من میخواهم بلند شوم! درخت گفت من امدنت را هم متوجه نشدم که حال بخواهم رفتنت را بفهمم!!!
البته برای امثال ایشان هم راه هایی وجود دارد که مثلا با هوچیگری افراد را مجبور کنند وارد گود شوند که اگر اینطور شود در خدمتشان هستیم! (

 

*************************************************

نقد 3)

نقد دکتر افشین احمدپور

منبع: http://ms1434.blogfa.com

نقد کلی: ایشان تقریبا همه ی افرادی که در حوزه ی طب سنتی بصورت عملی کار کرده اند را با ادبیاتی نچندان محترمانه رد کرده و برای رد هر شخصیتی در آثار و گفتار او جستجو می کند و با دیدن کوچکترین نقطه ضعفی آن را بسیار بزرگ کرده و بدون در نظر گرفتن نیمه ی پر لیوان ونقاط مثبت فراوان آن شخص، اورا منکوب و مورد هجوم قرار می دهد. این برخورد دکتر احمد پور با پزشکان و شخصیتهای موجه(بغیر از مواردی مانند جمشید خدادادی و دکتر حسین روازاده و... که نقد های زیادی درموردشان وجود دارد ولی باز هم در نقد این افراد باید انصاف را رعایت کرد و از جاده ی اعتدال خارج نشد)این فکر را به ذهن متبادر می کند که بله همه نمی فهمند و نمی دانندو متخصص نیستند و فقط من می دانم و می فهمم.

آقای دکتر احمد پور ،کسی است که در مطب خود از طب سنتی و زیرشاخه های آن (حجامت،زالو و...) استفاده می کند و در عین حال بزرگان طب سنتی را به اخّاذی و تقلب کاری متهم می کند و با بدترین و مسخره آمیز ترین ادبیات ، آنان را مورد نکوهش قرار میدهد بدون و اینکه اعلام کند، از بسیاری  روش ها و دستورات طبی همین افراد استفاده می کند.ایشان تمام افرادی که در عرصه ی طب سنتی فعالیت می کنندرا به یک دید نگاه می کند و دلال ها و عطّارنما هارا با بزرگانی که عمر خود را صرف کمک به طب سنتی کرده اند را با دید مساوی می نگرند.ایشان همچنان از حضور محققانی همچون استاد ولایتی در عرصه های طب سنتی،اظهار تعجب و تأسف می کنند در حالیکه دکتر علی اکبر ولایتی،یکی از بزرگترین محققان در علوم مختلف ازجمله طب سنتی و تاریخ آن هستند و در عین حال یکی از مورد اعتماد های ملت ایران هستند که زحمات زیادی برای شناساندن گذشته ی طب و پزشکی در ایران متحمل شده اند.

************************************************

نقد 4)

قابل توجه اساتید محترم طب سنتی (به غیر از ناروا گویان نامبرده)!

بسمه تعالی
قابل توجه اساتید محترم طب سنتی

پیرو انتشار مطالبی از سوی شخصی که خود را  بنام دکتر افشین احمدپور معرفی کرده و گستاخانه و با لحنی بی ادبانه در مورد اساتید محترم جناب آقایان دکتر حسین خیر اندیش، دکتر غلامرضا کردافشار، دکتر احمدعلی آقارفیعی، دکتر روازاده، جمشید خدادادی و دکتر سید محمود نبویان در وبلاگی به اسم طب لعنتی نوشته، نکته ای به عرض می رسانیم ساحت مبارک این عزیزان از کلیه اتهامات بی خردانه و گستاخانه پاک است.هوادارانی که اقدام به پاسخگویی نموده اند توجه کنند که: نامبرده از نظر نقد نویسی و پاسخ به مطالب علمی دارای صلاحیت لازم نبوده و حتی کوچکترین اطلاع از روش های نقادانه ندارد. و لحن سخن ایشان بی ادبانه و مطالب در سطح بسیار نازلی مطرح شده است. بیشتر به ناسزا گفتن و فحش دادن شبیه است تصویری که از خود ارائه داده اند نشان می دهد از نظر علم قیافه شناسی دارای ناهنجاری های روانی است. بنابراین دوستان به خودشان زحمت جواب دادن ندهند چراکه از یک کسی که دچار مشکلات روحی است و می خواهد خودش را مطرح کند نباید بازی بخورید. شاید وزارت بهداشت و لابی های مافیایی اش پشت صحنه باشد؛ منتهی کسی را سخیف تر و بی سوادتر و بی ادب تر از ایشان سراغ نداشتند.

روابط عمومی مؤسسه پیک شفا

**************************************************

در پایان امیدواریم مطالب فوق باعث روشن شدن صحت فرضیه وجود پشتیبان مافیایی پشت نقاب افشین احمدپور شده باشد و براین باوریم که ملت ایران بیدار است و می داند کسی که در داخل کشور چنین کاری کند، قطعاً رفیق، مزدور و جیره خوار دشمنان خارجی ملت ایران می باشد.

مرگ بر گروهک ها و احزاب ضاله

یکی از شاگردان دکتر روازاده

 

دیدگاه شما

  1. به اعتقاد اینجانب از این دست مدعیان بسیارند، خصوصا از نوع سازمان دهی شده.. به امید روزی که عوام، عامیانه با این موضوعات برخورد نکنند و براحتی گول این عوام فریبی ها را نخورند. باسپاس از زحمات دوستان
  2. با سلام
    مطلب خیلی کامل و خوب و بجایی بود و ما مدتها منتظر جواب دکتر روازاده به این وبلاگ نویس لعنتی!!! بودیم که خوشحالیم یکی از شاگردان آقای دکتر روازاده قبول زحمت کرد و چهره واقعی احمدپور را برملا کرد. باید احمدپور خدا رو شکر کنه که خود دکتر جوابش را نداده وگرنه این نوشته که ماله یکی از شاگردانش است این چنین محکم است ، فکر می کنم جواب دکتر دیگه تیر خلاصی می شد که دیگه هیچ وقت سر و کله اش تو دنیای مجازی و واقعی (البته اگر وجود خارجی داشته باشد) پیدا نمی شد.
  3. صد در صد همینه و ما هم هیچ وقت گول همچین مزدورانی رو نخواهیم خورد.
    چرا که به حکمت و دانش و البته صداقت حکیم بزرگ روا زاده اعتقاد راسخ داریم.
    حفظه الله عز و جل
  4. ازحسن دقت آقای دکتر قدردانی می کنم.به امید ملتی سالم و بیدار.
  5. واقعا لعنت خدا بر دشمنان اسلام...
    انشاءالله خداوند نسل این خبیثان و شیاطین را از روی زمین بر کند.
    به امید فرج امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف) و نابودی دشمنان اسلام.

[ سه شنبه 93/11/7 ] [ 11:53 عصر ] [ گروه نویسندگان ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

آرشیو مطالب
امکانات وب