سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نقش جنس ظروف غذا در سلامت
 

نقدی بر یک نوشته بنام ... قسمت دوم منبع اینحا

***********************************************

3) اظهار نظر عالمانه در حوزه نقد اجتماعی - سیاسی:

... البته ، آفت زیاده گویی و زیاده نویسی تنها به حوزه ی کتب انتشار یافته در طب سنّتی محدود نمی شود بلکه مقالات علمی پزشکی مدرن نیز در سال های اخیر گرفتار همین مصیبت شده اند.امروز شوربای اینگونه مقاله نویسی های گتره ای در فضای مریض آموزشی ما آنقدر شور است که «کامران باقری لنکرانی» وزیر اسبق سیستم جالینوس پرور بهداشت و درمان ما نیز در مصاحبه ای که در تاریخ 19/4/90 از طرف پاره ای از خبرگزاری ها منتشر شد در بخشی از سخنان فاضلانه اش چنین گفته است:

"در دوران پس از وزارت 60 مقاله ISI ارائه داده‌ام."

همه می دانند که فاصله زمانی عزل این برادر نخبه از وزارت تا انجام این مصاحبه چیزی کمتر از دو سال بوده و اگر با چتکه هم حساب کنیم شصت عدد مقاله بین المللی در طول دو سال می شود به عبارتی دو مقاله و نصفی! در یک ماه!! و این وقتی غم انگیزتر می شود که بدانیم این آقا تمام یک ماه را صرف این دو تا و نصفی مقاله کذایی نکرده بلکه با کمک عده ای از کاکوهای هم ولایتی اش کانونی هم تاسیس نموده به نام "کانون بصیرت" و هر روز هم به گواهی همان مصاحبه از ساعت 30/4 عصر تا یازده شب بیمار معاینه کرده و صبح تا ظهر هم در بیمارستان یک دست کولونوسکوپ و یک دست زلف یار!!! مشغول سیر آفاق و انفس در راست روده و کولون سیگمویید و روده کور و آموزش دادن به استاژر و اینترن و رزیدنت و سخنرانی علمی و... بوده است.

حالا شما انصاف بدهید که با این همه مشغله طبی و فرهنگی و خانوادگی و سیاسی ، دستپخت بی نمک این آقا که به لحاظ کمّی هم کم نیست به مقاله شبیه تر است یا سنگک خشخاشی!!!؟ و وقتی این جوان متدین متقی بصیر فول پروفسور چهار سال وزیر این کشور بوده دیگر چه انتظاری می توان از خروجی دانشگاه های پزشکی این مملکت گُل و بلبل داشت؟

***********************************************

4) اظهار نظر عالمانه در حوزه علم حدیث:

...آنها که خطبه ی دوم نماز جمعه ی 21 تیرماه سال 1387 را شنیده اند خوب به خاطر دارند که جناب «جوادی آملی» در بخشی از سخنان خویش بر ضرورت تألیف جلد دوم کتاب «مفاتیح الجنان» تأکید کردند و چنین فرمودند:

" جلد دوّم مفاتیح الجنان جایش خالی است که إن شآءَ الله یک عدّه‌ای باید بنویسند تا معلوم بشود دین تنها این نیست که ما زیارت بکنیم و ذکری بگوییم... "

البته همانگونه که خوانندگان اهل فضل مستحضرند در کشور ما همیشه عدّه ای مؤلف وجود دارند که گوش مبارکشان را روزی سه چهار بار با گوش پاک کن تمیز می کنند تا اینگونه بیانات را بشنوند و بعد هم به صورت کنتراتی کار تألیف کتاب مورد نظر را در کوتاه ترین زمان ممکن به انجام برسانند.....

علی ایّ حالٍ بعد از مدّتی شاگردان جناب «جوادی آملی» تحت نظارت ایشان دست به کار شدند و کتابی به نام «مفاتیح الحیاة» روانه ی بازار نشر کردند که در مدّتی کوتاه تعداد دفعات چاپ آن به مدد تبلیغات رایگان رسانه ای و خرید گسترده ی دولتی از شصت بار فراتر رفت. به هر صورت این هم یک جور عدالت است دیگر!! من و شما نمی فهمیم!!!

البته اگر جناب «جوادی آملی» به جای صرف اوقات شریف خویش ، همان «حلیة المتقین» علّامه مجلسی را به انتشارات عزیز! «اسرا» می فرستادند تا دوباره حروف چینی و غلط گیری شود نیازی به این همه تبلیغات گسترده  و رایگان رسانه ای نبود اما به هر حال اتّفاقی است که افتاده!

فقط محض اطّلاع ایشان و سایر دست اندرکاران چاپ این کتاب نفیس!! باید به چند حدیث صد در صد مجعول اشاره کنم باشد که مورد التفات ارباب علم قرار گیرد:

1-     در صفحه ی 105 کتاب حدیث مجعول زیر به نقل از حضرت علی علیه السلام نقل شده است:

« هر گاه گوشت خریدید غده های آن را در آورید چرا که رگ جذام را تحریک می کنند»

2-      در صفحه ی 106 حدیث مجعول زیر به نقل از امام رضا علیه السلام آمده است:

« کسی که می خواهد از معده اش آزار نبیند(بلافاصله) روی غذا آب نخورد تا از غذا خوردن فارغ شود و هر کس چنین کند بدنش مرطوب (سرد مزاج) و معده اش ناتوان شود و رگ ها نیروی غذا را دریافت نکنند.»

...

پی نوشت دوم: کتاب مفاتیح الجنان نیز حاوی احادیث مجعول فراوانی است.

***********************************************

5) اظهار نظر عالمانه در حوزه علم تفسیر:

... به هر حال مسئله تطیّر و فال بد زدن مسئله‏اى است که در اسلام به هر نام و عنوانى محکوم است و چنین چیزى وجود ندارد. در سراسر تعلیمات اصیل اسلامى شما کلمه‏اى در این موضوع پیدا نمى‏کنید. ما کلمه نحس و یوم نحس را در دو جاى قرآن‏ داریم. خیلى جالب است؛ هر دو جا هم درباره قوم عاد است پس از نزول عذاب بر آنها. انّا ارْسَلْنا عَلَیْهِمْ ریحاً صَرْصَراً فى یَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرّ «1» (یا: فَارْسَلْنا عَلَیْهِمْ ریحاً صَرْصَراً فى ایّامٍ نَحِساتٍ «2»). کلمه «نحس» در این آیه را مفسرین دو جور معنى کرده‏اند؛ یکى اینکه مقصود این است که روز سرد و پر باد و غبارى بوده است؛ چون روز سرد و پر باد و غبارى بوده است قرآن «نحس» گفته است، زیرا کلمه نحس جز سختى و شدت یا ترسناک و وحشتزا بودن مفهوم اصلى دیگرى ندارد. بعضى گفته‏اند (این به نظر من جالبتر است) مقصود این است که در یک روز شومى [چنین کردیم.] خود قرآن در کمال صراحت اعلام مى‏کند این مردم معذب شدند، چرا معذب شدند؟ به خاطر اعمال و افکارشان، به خاطر طغیانهایشان در مقابل امر الهى. آن روزى که مردم آن سرنوشت محتوم را از عمل خودشان پیدا مى‏کنند و دچار نکبت و بدبختى مى‏شوند، قرآن آن روز را روز نحس مى‏داند. آن روز، دیگر نه چهارشنبه است نه پنجشنبه، نه جمعه، نه شنبه ... و نه اول نه دوم نه سیزده ... هر روزى که مردمى به کیفر اعمال خودشان گرفتار شدند و در عقوبت اعمال خودشان دست و پا زدند، بدانند در روز نحسى گرفتارند. خود قرآن توضیح مى‏دهد: قُلْ هُوَ الْقادِرُ عَلى‏ أنْ یَبْعَثَ عَلَیْکُمْ عَذاباً مِنْ فَوْقِکُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ ارْجُلِکُمْ أوْ یَلْبِسَکُمْ شِیَعاً ....
... متأسفانه بعضى از علماى بزرگ ما یک چیزهایى راجع به اختیارات روزها نوشته‏اند. وقتى نگاه کردیم دیدیم آنها هم روى این حساب که به خیال خودشان مردم را از منجّمها برگردانند، از چاه درآورده‏اند به چاله انداخته‏اند؛ یک چیزهاى بدون سندى را نقل کرده‏اند. ولى ما اخبار بسیار معتبرى در این زمینه داریم که به ما گفته‏اند ابداً دنبال این حرفها نروید. اوضاع کواکب دلالت مى‏کند بر چه و چه، امروز براى فلان کار شاید و براى فلان کار نشاید؛ اینها از اسلام نیست و ضد اسلام است.
...

پی نوشت: در وبلاگ سخیف طب اسلامی ، سخنرانی های فرد کم سواد و نادانی به نام حجة الاسلام!! محمد طه طرفی تبلیغ شده که در آن نجوم احکامی را با زور و ضرب احادیث مجعول به نام اسلام به خورد مخاطبان می دهد. متأسفانه در کتب جناب حسن زاده ی آملی نیز از این دست احادیث جعلی به معصومین علیهم السلام منتسب شده که امید است در جهت امحای این احادیث از کتب ایشان اقدام لازم مبذول شود و گرنه حقیر ناگزیرم با شیوه ی نقد خاص خودم که به مذاق خیلی ها خوشایند نیست به نقد آثار ایشان بپردازم.البته اگر وبلاگ فیتلر نشود.اگر هم شد که دیگر هیچ!!!

***********************************************

6) مقایسه مو شکافانه بین صفحات دو کتاب:

... .یکی از معروفترین افرادی که از محتوای کتب نگاشته شده در باب طب غیرعلمی قرآنی برای نگارش کتاب خود سوده برده فردی است به نام «دکترغلامرضا کرد افشاری» که به همراه همسر مکرمه ی خود «دکتر حوریه محمدی کناری» و شخص دیگری به نام «دکتر سید سعید اسماعیلی» کتابی به نگارش درآورده به نام «تغذیه در طب ایرانی اسلامی» که با مقدمه ی فردی به نام حسین خیراندیش» معروف به «استاد!!خیراندیش» روانه ی بازار کتاب شده است!

... ایشان در صفحه ی 97 کتاب «تغذیه در طب ایرانی اسلامی» درباره ی «ماکارونی ، لازانیا و رشته های صنعتی» چنین نوشته اند:

...

حالا با دقت جملات جناب مهندس در صفحه ی 261 ....

***********************************************

7) اظهار نظر عالمانه در حوزه طب سنتی:

... پی نوشت نخست: هر گاه دیدید که یک فرد پزشک یا غیر پزشک مدعی شد که با طب سنتی سرطان درمان می کند شک نکنید که فرد یا بی سواد است و یا شارلاتان!!

***********************************************

8) اظهار نظر عالمانه در حوزه علم تاریخ: (پیاده سازی فایل صوتی سخنرانی ها)

... یکی از عجیب ترین ادعاهای جناب «حکیم دکتر روازاده » ، انکار وجود پادشاهی به نام «کوروش» است. ایشان در تاریخ 87/9/20 در جمع طلاب مدرسه عالی فقه و معارف اسلامی  وجود پادشاهی به نام کوروش را از بیخ و بن منکر شده  و در عوض اسطوره ای شاهنامه ای به نام جمشید را پادشاهی می داند که سزاوار تقدیر است :

"الان کاری کردن که بعضی از ماها اسم پسرامون رو می ذاریم کوروش! اصلا ً ما کوروش رو هر جای تاریخ رفتیم پیدا نکردیم!! چیزی به نام کوروش اصلا ً تو تاریخ نبوده!! ما اصلا ً پادشاهی به نام کوروش نداریم! یه یهودی بوده به نام... اونم کوروش نبوده! داریوشم تازه می گن داروهوش یا دارهُوَش بوده اصلا ً داریوش نبوده! ولی پادشاهی داریوش بوده! این کوروش یه آدم یهودی ای بوده.... کوروش رو یه فردی به نام پیرنیا ... فراماسونر بوده...بحث قرن نوزدهمه دیگه ...ایشون میاد یه کتابی می نویسه به نام تاریخ ... عرض شود که ...بله ... تاریخ تمدن ایران ، ایران باستان! اتفاقا ً هم وسطاش که می شه به درک واصل می شه... یه فرد دیگری به نام عباس آشتیانی میاد اون این کتاب رو تموم می کنه... خود آشتیانی اقرار می کنه که ما مطلب تاریخی ایران رو از متون رومی و یونانی آوردیم یعنی مال خود ایران نیست!... خوب ما سؤال می کنیم که اگر شما می گید کوروش هست یه بیت شعر حافظ رو بیارید که از کوروش حرف زده! حافظ که هفتصد ساله! کوروش می گید دوهزار و پونصد ساله! مولانا رو بیارید!سعدی رو بیارید! نمی دونم در اسلام بیارید! یکی از حکیما یادی کرده باشه از کوروش!یه جا یه اسم از کوروش باشه در این همه دوهزار و پونصد سال! بازم برای اونایی که متعصبن! یه کاری کردن که ما افتخار کنیم بریم همه جای دنیا بگیم ما کوروش داریم! این دانشگاهی ما باید بیاد این حرف رو بزنه ولی قدرت تفکر نداره! اجازه ی تفکر نداره!"

... ضمنا ً مکتوبات تاریخی اگر چه وجود کوروش را به روشنی اثبات می کنند اما آنچه در این میان ارزشی غیر قابل انکار دارد مطالب مندرج در کتب تاریخی نیست بلکه یافته های باستان شناسی است...

***********************************************

9)      اظهار نظر عالمانه در حوزه علم حدیث شناسی:

... در حوزه ی احادیث طبی در سال های گذشته موجب شده که  عدّه ای آگاهانه و ناآگاهانه ، با استفاده ی نامناسب از این  آیات و روایات ، موجبات وهن اسلام را فراهم آورند و عجیب اینجاست که برخی از این افراد گمان می کنند که با ذکر شاهد مثال از معصومین و چسباندن آن به مشتی حرف های بی ربط ، خدمت بزرگی در معرفی اسلام و مذهب تشیع به مردم جهان می فرمایند و نمی دانند که این کار تنها موجب وهن اسلام و تشیّع  می گردد و هیچ فایده ی دیگری ندارد. مصداق سخن اینجانب ، سخنان یکی از مدّعیان طب سنتی به نام استاد «سید ماشاء الله باطنی» است که در تاریخ 86/9/12 در دانشگاه امام جعفر صادق(ع) ایراد شده است. ایشان در این سخنرانی با به هم چسباندن خاندان روتچیلد(Rothschild family)  و کابینه ی «حسین علاء» و وزارت «جهانشاه صالح» و طبابت«ژاکوب پولاک» و «کارخانه ی تالبوت»  و کلی مخلفات دیگر نهایتا ً نتیجه می گیرد که اگر با دسیسه ی افراد و اقوام فوق الذکر حجامت ممنوع نمی شد و اعلی حضرت همایونی کارخانه ی پیکان را نمی خرید مردم ما اکنون نه این همه دیابتی داشتند و نه این همه آسمی!!!

***********************************************

10)   اظهار نظر عالمانه در حوزه نقد سینمایی:

مستندهای ده نمکی اگرچه دارای موضوعاتی جنجالی ، جذاب و عامه پسند بودند اما به دلیل پرداخت نامناسب و عدم احاطه ی فیلمساز بر موضوع و نگاه پوپولیستی و مشتری محور نتوانستند لقمه ای باب دندان منتقدان فراهم کنند و سرنوشت محتومشان این شد که برای مدتی کوتاه در میان بساط فکری فرهنگی! دست فروشان کنار خیابان در کنار سی دی های حکیم! دکتر! روازاده و حکیم!پروفسور! خدادادی! و حکیم استراتژیست! حسن عباسی و حکیم فراماسونرلوژیست! رائفی پور و سایر اندیشمندان این مرز و بوم جا خوش کنند  و پس از آن هم برای همیشه به تاریخ بپیوندند.

اما جنجال واقعی وقتی شروع شد که جناب ده نمکی ناپرهیزی کرد و پشت دوربین نخستین فیلم بلند سینمایی خویش ایستاد و برای خلق این شاهکار از «اکبر عبدی» و «امین حیایی» گرفته تا «محمّد اصفهانی» و «حبیب الله کاسه ساز» همه را به مدد طلبید.....

....علی ایّ حال ، با توجه به اسناد و مدارک موجود به هیچ وجه نمی توان قضاوتی قاطع در باب گذشته ی ده نمکی داشت و همانگونه که پیش از این گفتم هدف حقیر از نبش قبر پیشینه ی ده نمکی به هیچ وجه عیب جویی نیست  چرا که اندیشمندانی همچون «عزالی» و «دکارت» نیز در سیر زندگی خویش در میان سالی دچار تحولاتی بنیادین شده اند و این گونه تحوّلات اگر مبتنی بر اندیشه ای صحیح باشد نه تنها شایسته ی ملامت و مذمّت نیست بلکه سزاوار تحسین و تمجید است.

اما از آنجا که  تفریط امروز ده نمکی می تواند ریشه در افراط دیروز وی داشته باشد به نظر می رسد که از منظر نقد ، آشنایی با فضای فکری ده نمکی در سال هایی نه چندان دور می تواند به پیش بینی مسیر آینده ی وی کمک شایانی بنماید چرا که به نظر می رسد ده نمکی این روزها یک ده نمکی جو زده است و دلیل این جوزدگی نیز تحقق فروش میلیاردی سه گانه ی اخراجی ها و ایضا ً پیش بینی فروش میلیاردی «رسوایی» است...

ادامه دارد...

پی نوشت نخست: سید محمد حسین هاشمی متأسفانه فیلمی  به نام "آیین بوعلی" درباره ی حکیم! آل اسحاق ساخته و شوربختانه در جشنواره ی سفارشی عمّار جایزه ی بهترین فیلم مستند را از آن خود کرده است!! باید روی شست این عمّاری ها خاک ریخت به خاطر سواد پزشکی شان!!!

...

پی نوشت سوم: امروز متوجه شدم که در نوشته ام خبطی رخ داده و مطلبی را که از وبلاگ جناب سید محمد حسین هاشمی نقل کرده ام متعلّق به خودشان نیست و به قلم یکی از دوستان ایشان است.البته قبل از انتشار این مطلب در قسمت نظرات از جناب هاشمی خواسته بودم که نسبت به صحّت و سقم ادعاهای موجود در این مطلب مرا مطّلع نمایند اما گویا ایشان از آنهایی است که فقط سالی یک بار به وبلاگش سر می زند لذا منتظر می مانم شاید نام دوست نویسنده ی ایشان مشخص شود.

**********************************************

11)   اظهار نظر عالمانه در حوزه جریان شناسی سیاسی:

تا کنون گفتیم که تعریف علم دینی در میان طرفین اصلی نزاع اسلامی کردن علوم تفاوت چندانی با یکدیگر ندارد. به عبارت بهتر ایدئولوگ های فکری هر دو طیف معتقدند که علم دینی علمی است که گزاره های آن از دل کتاب و سنّت استخراج شود. طبق این تعریف دست کم تکلیف علوم طبیعی تجربی مانند شیمی ، فیزیک ، بافت شناسی ، آسیب شناسی ، آناتومی و ... مشخص شد. یعنی اثبات شد که این علوم را به هیچ وجه نمی توان از دل قرآن و احادیث معتبر استخراج کرد. به عنوان مثال حتی ساده ترین گزاره های علم شیمی یعنی ایجاد نمک از ترکیب اسید و باز هم قابل استخراج از دل قرآن و حدیث نیست چه رسد به بحث های پیچیده ی بیوشیمی مانند چرخه ی اسید سیتریک(سیکل کربس) و...

گفتیم که این تعریف از علم دینی که مورد پذیرش جناب «مصباح» نیز هست طرفداران علم دینی را در دامی گرفتار می کند که گریختن از آن به این راحتی امکان پذیر نیست و به همین دلیل برخی افراد مانند جناب «سید مهدی میرباقری» یا «مهدی نصیری» تمهیداتی اندیشیده اند تا اثبات کنند که اگر تا کنون در مقام عمل تئوری های این حضرات ابتر مانده و حتی یک صفحه علم دینی تولید نشده به این معنا نیست که این کار محال است بلکه به این معنا است که ما هنوز راه و چاه را از هم باز نمی شناسیم.

این حضرات برای اثبات سخن خود راه های مختلفی را آزموده اند اما شاه بیت غزل بی وزن و قافیه شان این است که تمدن جدید حاصل نگاه سکولار علوم جدید است و از آنجا که در این تمدن بی عدالتی و دوری از خدا و ... بیداد می کند به نحو اولی اثبات می شود که این علوم کاشف از واقع نیستند و لذا عامل دوری از خدا می شوند. در قسمت پیشین با ذکر مثالی گفته شد که حتی جناب «میرباقری» معتقد است که دیوار حاصل از مهندسی و ریاضیات جدید هم عامل دوری از خدا است و سیب زمینی حاصل از کشاورزی مدرن نیز هم!! ...

...البته این جدل نقضی را می توان در باب همه ی محصولات مورد استفاده ی جناب «میرباقری» اعم از پارچه ی عبا و عمامه و آب لوله کشی مورد استفاده در طهارت و ... به کار برد اما عجالتاً به قول خواجه ی راز و حافظ شیراز:

تلقین درس اهل نظر یک اشارت است

کردم   اشارتی  و   مکرّر  نمی کنم

از عینک زدن جناب «میرباقری» عجیب تر ، کت  و شلوار پوشیدن جناب «نصیری» است. من همیشه برایم سؤال بوده که چگونه یک آدم می تواند هم وبلاگ داشته باشد و هم از اختراع صهیونیستی مرحوم مغفور جنت جایگاه «گوتنبرگ» برای انتشار اباطیلش در قالب کتاب و مجلّه استفاده کند و از همه بدتر هم کت و شلوار بپوشد و آنگاه دم از غرب ستیزی و مخالفت با محصولات علوم و تمدّن جدید بزند!!!

شما را نمی دانم اما بنده روش جناب «نصیری» را غرب ستیزی در لباس «آل کاپون» می نامم زیرا نحله ی فکری ایشان متعلّق به حضراتی است که تا همین پنجاه سال پیش ، پوشیدن کت و شلوار و خوردن گوجه فرنگی و استفاده از میکروفون را حرام
می دانستند اما کسوت ایشان به «آل کاپون» شبیه است و این تناقضی است که حل کردنش از شبهه ی «آخیلوس و سلحفاة» سخت تر می نماید!...

**********************************************

12)   اظهار نظر عالمانه در حوزه فلسفه علم:

تا کنون اثبات شد که علم دینی علمی است که گزاره های آن از دل منابع یقینی کتاب و سنت یعنی قرآن و احادیث معتبر استخراج شده باشد و با جملاتی که از جناب «ملکیان» و جناب «مصباح یزدی» نقل شد دانستیم که این دو بزرگوار در تعریف علم دینی با یکدیگر تفاوتی ندارند هر چند در ادامه ی راه به طور مشخّصی مسیرشان از یکدیگر جدا خواهد شد.

همچنین گفتیم که جناب «ملکیان» و جناب «مصباح» گندزدایی علوم یعنی حذف کردن گزاره های مخالف کتاب و سنّت را مسیر درستی برای اسلامی کردن علوم نمی دانند.

البته جناب «جوادی آملی» راه دیگری در تعریف علم اسلامی برگزیده اند که پرداختن به آن مجال دیگری می طلبد و از آنجا که به محلّ نزاع ارتباطی ندارد بحث درباره ی آن را به زمان دیگری موکول خواهم کرد زیرا نظریه ی ایشان آبشخور تفکر حقه بازهای طب سنتی نشده و در آینده نیز نخواهد شد!! هر چند حضرت ایشان جملات قصاری درباره ی موش و بیماری های مشترک بین انسان و دام بیان فرموده اند که در آینده ای نزدیک به نقد آن خواهم پرداخت و خطا بودن این سخنان را آشکار خواهم ساخت!

با توجه به تعریف علم دینی که مورد پذیرش جناب «مصباح» نیز قرار گرفته طرفداران دینی کردن علوم تجربی در محذوری سخت خواهند افتاد زیرا استخراج حجم عظیم گزاره های علمی در علوم مختلف کاری است که حتی فکر کردن به آن هم حماقت است!

این محذور موجب شده که عدّه ای برای فرار از بن بست یاد شده تفسیر و تأویل های بدیعی از اصطلاح اسلامی کردن علوم عرضه کنند که  در نوع خود در تاریخ علم بی سابقه است! ...

...اما بالأخره مسوؤل «فرهنگستان علوم اسلامی» باید از این گونه جملات قصار به هم ببافد تا خدای ناکرده در این کشور عالم پرور با رییس اداره ی دخانیات یا چه می دانم! رییس اداره ی آب و فاضلاب اشتباه گرفته نشود!!

ادامه دارد...(البته اگر فیلترینگ اجازه دهد)

***********************************************

 

13)   اظهار نظر عالمانه در حوزه پرشکی:

در بخش نخست گفتم که بیماری «ام اس» در حقیقت ناشی از هجوم سیستم ایمنی بدن به غلاف های رشته های عصبی در مغز و نخاع است. در این بخش بهتر است به نکات دیگری در باب این بیماری اشاره کنم و سپس به رمزگشایی ادّعای حقه بازان مدعی طب سنتی در درمان قطعی این بیماری بپردازم.

این بیماری در میان بانوان مکرّمه 3 برابر از حضرات رجال شایع تر است و اغلب در سنین بین 20 تا 40 سالگی رخ می دهد و برادران محترم معمولا ً نسبت به خواهران محترمه در سنین بالاتری به این بیماری مبتلا می شوند. البته مواردی از «ام اس» در تمامی سنین دیده می شود و بنابراین بازه ی سنی یاد شده به هیچ وجه یک عدد قطعی نیست. به عنوان مثال در 10 درصد از بیماران ، بیماری پیش از سن 18 سالگی رخ می دهد و در درصد بسیار کمی هم سن شروع بیماری قبل از 10 سالگی است.

به لحاظ موقعیت جغرافیایی آمار نشان می دهد که هر چه از استوا دورتر شویم و به سمت قطب شمال و جنوب برویم بر میزان مبتلایان به این بیماری افزوده می شود. به زبان علمی تر باید گفت که هر چه عرض جغرافیایی بیشتر شود احتمال ابتلا به «ام اس» نیز بالاتر می رود و دلیل این امر نیز چیزی نیست جز تغییرات در میزان تابش نور آفتاب به پوست!

به عبارت بهتر کسانی که آفتاب بیشتری به پوست مبارکشان می تابد کمتر به «ام اس» مبتلا می شوند و لذا در سال های اخیر که استفاده از کرم های ضد آفتاب رواج بیشتری یافته ، تأثیر عرض جغرافیایی نیز بر بروز بیماری «ام اس» کمتر شده است زیرا یک کرم ضدآفتاب با SPF پانزده مانع از رسیدن بیش از 94 درصد از اشعه ی  UVBبه پوست می شود. به لحاظ جغرافیایی ایران در عرض های بین 25 درجه و 3 دقیقه تا 39 درجه و 47 دقیقه ی نیمکره ی شمالی زمین قرار دارد بنابراین تقریبا ً در وضعیت جغرافیایی بدی نیست اما متأسفانه بانوان ایرانی آنقدر در زیرسازی صورت برای آرایش افراط می کنند که مثل زره کامپوزیت تانک لئوپارد موشک هم به آن اثر نمی کند چه رسد به نور آفتاب!

البته بنده به خاطر ارائه ی چنین اطّلاعاتی سخت بیم ناکم زیرا یحتمل فردا روزی جناب حکیم دکتر! روازاده در سخنرانی خود در مدرسه ی فیضیه یا مؤسسه امام خمینی(ره) همین موضوع را دست مایه ی معرکه گیری خواهد کرد و چنین خواهد فرمود:

" آقا ما کرم ضد آفتاب نمی زدیم! این کرم ضد آفتاب کار انگلیسی هاست! ما وقتی که بچه بودیم حکما می گفتن که روزی دو ساعت روی پشت بام جلوی آفتاب دراز بکشیم و به ستاره ها نگاه کنیم!!!! چون حکمای ما می دونستن که اگر بچه نور آفتاب بهش نخوره «ام اس» می گیره! اما این رضاخان با کمک انگلیسی ها اومدن پشت بام رفتن رو ممنوع کردن! شما علما هم نامه نوشتید گفتید چرا بچه ها نباید روی پشت بوم برن!؟ اسنادشم هست!! حتی در قرآن هم در سوره ی تکویر آمده که هر کسی کرم ضدآفتاب بزنه ام اس می گیره! حالا شما برای آنکه به ارتباط بین آیه ی «اذا الشمس کورت» با کرم ضد آفتاب پی برید باید از بزرگانی مثل علامه حسن زاده سؤال بپرسید!رسول خدا هم فرمود که کرم ضد آفتاب عامل بلغم و بلغم عامل ام اس است! البته بنده به لطف خدا و کوری چشم انگلیس و آمریکا و استکبار جهانی درمان این بیماری رو با کمک یکی از شاگردانم پیدا کردم! یک بسته ی درمانی ضد «ام اس» هم درست کردیم که حاوی چهار تا روشور مورد تأیید پیامبران بنی اسرائیله و نیم کیلو واجبی اعلا مال کربلا!! و یه دونه نعل خر حضرت عیسی علیه السلام و یه کیسه ی پشمی ساخته شده از پشم گوسفندان حضرت شعیب علیه السلام و یه کیلو نمک دریا که البته نمکش فعلا ً مال دریاچه ی ارومیه است ولی به دنبال این هستیم که به خاطر تأثیرگذاری بیشتر در آینده از شعب ابی طالب نمک اصل اسلامی یُددار وارد کنیم "

...خلاصه به نظر بنده ، برخی از این خانم ها بهتر است دست کم هفته ای یک بار بدون آرایش ، خودشان را در معرض آفتاب بگذارند تا احتمال ابتلای حضرتشان به «ام اس» کاهش یابد! البته ذکر این نکته ضروری است که این اقدام ایذایی بهتر است در محلّی خالی از سکنه صورت گیرد تا موجب رعب و وحشت عمومی نشود!!!!

************************************************

14)   اظهار نظر عالمانه در حوزه طب سنتی:

... خوانندگان اهل فضلی که با طب سنّتی آشنایی دارند می دانند که طبع خلط «سودا» از نظر طب سنّتی «سرد و خشک» است بنابراین در افراد مبتلا به غلبه ی سودا بهتر است از مصرف خوراکی های سرد و خشک و نیز خوراکی های سودازا اجتناب شود اما در کمال تعجّب مشاهده می کنید که اکثر گوشت ها ، سبزی ها و میوه های نام برده شده به عنوان غذاهای مفید برای افراد دارای گروه خونی A  دارای طبع سرد و بعضا ً سودازا می باشند. به عنوان مثال عدس ، کلم پیچ و...، خوراکی هایی هستند که در سطور بالا به عنوان غذاهای مفید برای افراد دارای گروه خونی A معرفی شده اند در صورتی که اگر ادّعای بوعلی سینای زمان درست باشد و افراد دارای گروه خونی A دارای طبع ژنتیکی سودا باشند مطابق متون طب سنّتی باید به شدّت از مصرف عدس ، کلم پیچ و... خودداری نمایند. از طرف دیگر ، افراد دچار غلبه ی سودا غالبا ً مبتلا به کم خوابی و ضعف قوه ی باه هستند و لذا مصرف قهوه در این افراد نه تنها هیچ فایده ای ندارد بلکه مضرّ نیز محسوب می شود زیرا قهوه  طبق نصّ صریح کتب طب سنّتی ، باعث بی خوابی و کاهش نیروی جنسی می شود و به همین دلیل تک بیت معروفی در کتب مفردات طب سنّتی در ذیل مادّه ی قهوه آمده است که به زیبایی به عوارض قهوه اشاره می کند:

آن سیه رو که نام او قهوه است       مانع النّوم و قاطع الشّهوه است!

.... شما در هیچ کجای کتاب «القانون فی الطب» بوعلی سینا ، «ذخیره ی خوارزمشاهی» سید اسماعیل جرجانی ، «الحاوی» زکریای رازی ، «الاسباب و العلامات» نفیس بن عوض کرمانی ، «کامل الصّناعة الطبیة» علی بن عبّاس مجوسی اهوازی و ... حتی یک بار به اصطلاحی تحت عنوان دموی مزاج ، سوداوی مزاج ، صفراوی مزاج ، بلغمی مزاج یا چه می دانم طبع سوداوی ، طبع بلغمی ، طبع صفراوی ، طبع دموی یا از این دست الفاظ من در آوردی برخورد نخواهید کرد چرا که اصولا ً مزاج بر اساس طبایع چهارگانه ی «سردی ، گرمی ، خشکی و تری» بیان می شود نه بر اساس اخلاط اربعه ی «سودا ، صفرا ، دم و بلغم».

***********************************************

15)   اظهار نظر عالمانه در حوزه طب سنتی:

... جناب «محمد آل اسحاق» معروف به «حکیم! آل اسحاق» و ایضا ً «آیت الله! آل اسحاق» و بعضا ً «دکتر! آل اسحاق» در ادامه ی مصاحبه ی اعجاب انگیز خود ضمن تقسیم بندی طب به دو بخش «مافیایی» و «سنتی» چنین فرموده است:

"معیار طبّ جدید باید عوض شود. الآن طب دو بخش است: طبّ مافیایی و طبّ سنتی. طبّ سنتی مثل تعلیم قرآن، مقدّس است و معلّم طبّ حقّ پول گرفتن ندارد."

ایشان که طبق خیال بافی های خودشان در سن 33 سالگی تنها یک وجب!! تا مرجعیت فاصله داشته به خاطر جهل مرکّب خویش ، صراحتا ً تمامی سیستم پزشکی طب مدرن را مافیایی قلمداد می کند و طب سنّتی را مانند تعلیم قرآن مقدّس می شمارد! ...

پی نوشت نخست: پس از جناب آل اسحاق اگر عمری به دنیا باشد و حقیر و وبلاگ حقیر در خم فنا نیفتیم و رنگ عدم به خود نگیریم و زیر پای فیل نیفتیم و همچون نیل نشویم نوبت به پیک شفا و سید محمد موسوی می رسد که پیش از این بیانیه ای علیه حقیر صادر فرموده بودند و بنده مترصد بودم که فرصتی دست دهد تا چنان رنگی شان کنم که با هیچ پاک شومایی نشود پاکشان کرد! حالا آن زمان فرا رسیده! تا باد چنین بادا!!!!

***********************************************

16)   اظهار نظر عالمانه در حوزه نقد سیاسی - اجتماعی:

...

پی نوشت نخست: جناب «صدیقی» امام جمعه ی موقت تهران با تلفن به مدت پانزده دقیقه برای شرکت کنندگان در  دومین «مجمع عمومی جامعه ی اسلامی حامیان کشاورزی ایران» سخنرانی کرده است.البته نفس سخنرانی هیچ ایرادی ندارد چرا که جناب «صدیقی» هنر دیگری جز این ندارد اما ایشان باید به عنوان امام جمعه ی موقت تهران کمی بیش از این زیرک باشد و بازی نخورد. جناب حکیم!دکتر! روازاده دبیر این مجمع کذایی است و از این طریق است که می تواند به راحتی آب خوردن هزاران تن نمک دریای تصفیه نشده و فاقد ید را به بهای گزاف در حلق مردم بریزد و آب هم از آب تکان نخورد! و با استفاده از همین ابزار سیاسی است که می تواند از تریبون نماز جمعه و رادیو قرآن حدیث جعلی برای مردم بخواند تا میزان فروش نمکش را بالا ببرد و از همین طریق است که می تواند مدعی شود صد و بیست و چهار هزار پیامبر روغن کنجد خورده اند و بعد روغن کنجدش را در دکان هایش در سراسر کشور به فروش برساند!!!جناب صدیقی باید توجه داشته باشد که همین حالا هم ما آنقدر رجل سیاسی داریم که برای هفت پشتمان بس است!! می ترسم فردا به پشتوانه ی این گونه سخنرانی ها روازاده را به عنوان وزیر پیشنهادی باقری لنکرانی برای تصدی وزارت بهداشت به مجلس معرفی کنند!!!!!!!!!!!!!!

 

ادامه داردبقیه قسمت سوم


[ سه شنبه 93/11/7 ] [ 11:51 عصر ] [ گروه نویسندگان ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

آرشیو مطالب
امکانات وب