سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نقش جنس ظروف غذا در سلامت
 

آهن آب، دوغ، شیر آهنتاب قسمت دوم

     أسماء الأدویة ؛ ص31

آب آهن‏تاب‏:

ماء الحدید است‏[5]

 

أسماء الأدویة ؛ ص225

ماء الحدید:

بفارسى آب آهن‏تاب‏ و بهندى لوهى کابجهاپانى‏[6]

 

قرابادین / متن / 98 / صفت آن ..... ص : 98

قرص عود بخورانند و سماق و کزمازج و زیره و انیسون بریان اقاقیا سنبل الطیب حب الآس زرورد کندر بریان کوفته بیخته سه درم با شربت سیب بخورند و خرما بریان کرده خورانیدن نیز حابس اسهال‏ست خصوص با افیون در قطع آن مجرب و آزموده است و پنیرمایه کهنه را مکرر به آب بشویند و خشک نموده بریان کنند و یک مثقال باشربه مناسبه دهند که در حبس اسهال از مجربات قرشى‏ست و نوشیدن آب بصاحبان اسهالها ضرر دارد اگر چاره نباشد اندک‏اندک آب آهن‏تاب‏ دهند و آب‏گوشت هم مضرست‏

 

قرابادین / متن / 99 / دوائى که در اسهال امعائى که با سحج باشد معمول‏ست ..... ص : 99

دوائى که در اسهال امعائى که با سحج باشد معمول‏ست و علامت اسهال امعائى آنست که خلط مندفع مختلط بابراز بود و آن اگر با سحج باشد مع تشنگى و پیچش و درد امعا بود پس اگر خلط خراشنده امعا صفرا باشد صفرا مختلط با براز آید و لذع مقعد نماید درین صورت از مسهل بارده یا حقنه بارد تنقیه نمایند و اگر قوت قوى باشد فصد باسلیق هم مضایقه ندارد و بعد از تنقیه بهر تقویت امعا قرص طباشیر قابض و شربت انار دهند و بحسب احتیاج مقویات معده استعمال کنند و گل ارمنى و صندل سفید و ذرورد و اقاقیا به آب مورد ضماد نمایند و نوشیدن دوغ آهن‏تاب‏ نیز مفید بود پس هرگاه ماده از انصباب بایستد علاج سحج از تخمهاى بارده لعابیه برشته با شربت بنفشه و ادویه مغرّیه که در زحیر خواهد آمد باید کرد و اگر سحج از انصباب بلغم بود و علامتش کثرت ریاح و قراقر و درد ملایم بود و بلغم خارج شود تنقیه بلغم نمایند بعد از آن علاج سحج از چهار تخم و سفوف مقلیاثا نمایند و اگر سحج از انصباب سودا باشد علامتش خروج سودا با خراطه امعا بود این قاتل باشد به‏هرحال تنقیه سودا و منع انصباب آن و تقویت طحال نمایند بعد از آن سفوف طین بادویه لعابیه و غرویه مانند لعاب بهدانه و لعاب ریشه خطمى و شربت بنفشه و چارتخم بخورند و اجتناب از حموضات نمایند و اگر سحج از ثفل یابس باشد یا قبض طبیعت و براز خشک بود علاج قولنج سدى کنند

 

قرابادین / متن / 100 / صفت آن ..... ص : 100

صندل سفید سنبل الطیب از چوب پاک کرده تخم خشخاش تخم کاسنى بریان مائین سفید آمله پوست خشخاش هر یک نه ماشه همه را نیمکوفته در آب آهن‏تاب‏ که ربع آن بتحلیل رفته باشد صبح بخیسانند و وقت شام مالیده صاف نموده بنوشند و غذا بدین ترتیب سازند که پنج شب جو مقشر در یک نیم آثار آب اندازند و کاسنى و اسپغول و بهدانه هر یک چار ماشه در پوتلى بسته در آن انداخته بپزند تا آن‏قدر که آب مریض ....

 

قرابادین / متن / 100 / صفت آن ..... ص : 100

مغز هیل نه ماشه خس کوکنار موتهه گلنار کندر بادیان هر یک سه ماشه نیم کوفته در نیم آثار آب بجوشانند چون چهارم حصه بماند صاف نموده سرد ساخته بنوشند و این حب براى اسهال و پیچش با خون نیز مجرب حکیم موصوف‏ست گلنار ناسپال مائین سفید گوند ببول حب الآس کندر اجواین افیون هر یک چهار ماشه سرکه خالص دو توله اول همه را کوفته بیخته افیون در سرکه حل کرده ادویه مسحوقه در آن آمیخته بر آتش نهند هرگاه سرکه خشک شود حبها بقدر نخود بندند خوراک پنج عدد و هشت عدد هر صبح و شام بخورند و آب آهن‏تاب‏ که ربعش بتحلیل رود وقت تشنگى بنوشند و غذا هم در آن آب بپزند و کچرى دال‏مونگ مقشر با سورنیم ....

 

قرابادین / متن / 218 / صفت آن ..... ص : 218

ابریشم زرد خام ده توله یک شبانه‏روز در سه آثار آب آهن‏تاب‏ خیسانیده بجوشانند تا یک سیر بماند صاف کنند و گاوزبان بادرنجبویه هر یک یک مثقال على‏حده در قدرى آب جوشانیده‏

 

قرابادین / متن / 228 / صفت آن ..... ص : 228

پوست خشخاش پنج توله در سه پاؤ آب بجوشانند چون بثلث رسد صاف نموده با نبات یک پاؤ بقوام آرند و قدرى قدرى بلیسند و شیر گوسفند یا بز آهن‏تاب‏ کرده یک توله ....

 

قرابادین / متن / 300 / صفت آن ..... ص : 300

مرجان کهربا ودع سوخته گل ارمنى مکد دو درم بلیله آمله مکد پنج درم تخم گندنا سه درم مقل ده درم مقل را در آب گندنا حل کرده باقى ادویه سوده آمیخته قرص سازند و دو سه ماشه به آب آهن‏تاب‏ بخورند

 

قرابادین / متن / 338 / صفت آن ..... ص : 338

گل گاوزبان بست توله شب در ده رطل آب شیرین آهن‏تاب‏ بست و یک مرتبه کرده و همچنین طلا و نقره‏تاب کرده خیسانیده بجوشانند که سوم حصه بماند پس مویز منقى بست توله انداخته باز بجوشانند که به نیمه آید مالیده در پارچه بافته صاف نموده نبات دو آثار اکبرى و شربت انار ولایتى شصت توله قوام ساخته زراوند طویل دو توله زراوند گرد سه توله درونج عقربى زرنباد قاقله صغار هر یک دو توله عود غرقى مصطگى بسفایج زنجبیل هر یک سه توله عود صلیب یک نیم توله داخل کنند و گاهى عنبر و مشک هر یک یک درم جندبیدستر نیم مثقال داخل مى‏کنند با عرق ماه فرفین استعمال نمایند

 

قرابادین / متن / 369 / صفت آن ..... ص : 369

گوشت بره و بزغاله فربه دو رطل مرغ فربه دو قطعه قطا که بفارسى سنگخواره و هندى لوه گویند هفت قطعه دراج فربه چهار قطعه کنجشک نر خانگى پنجاه قطعه همه را از استخوان و چربى جدا کرده ورق نمایند پس دارچینى صندل سفید بهمن سرخ بهمن سفید شقاقل ساذج هندى کشنیز خشک گل سرخ هر یک دو نیم مثقال گل گاوزبان هفت و نیم مثقال کوفته بر آن پاشیده یک شب بگذارند و روز دیگر به آب آهن‏تاب‏ و گلاب و عرق بیدمشک و آب زردک و آب سیب شیرین و آب امرود و آب نیشکر هر یک یکرطل عرق کشند و در وقت عرق کشیدن عنبر اشهب مشک تبتى زعفران هر یک یک مثقال در پارچه کتانى بسته بر دهان نیچه بندند یا در طاسى که عرق در آن مى‏چکد بگذارند و دو فنجان وقت شام‏

 

قرابادین / متن / 370 / صفت آن ..... ص : 370

گوشت بزغاله چهارماهه یک رطل دراج جوان فربه چهار قطعه کردانک سه قطعه همه را از چربى و استخوان جدا کرده ورق نموده دانه هیل صندل سفید طباشیر غنچه گل سرخ از هر یک دو مثقال کوفته بر آن پاشیده در دیگ نقره کباب نیم خام نموده بحدى که رطوبت پس دهد و رطوبت آن خشک نشود پس گل سرخ تازه دو رطل کاسنى تازه نیم رطل ابریشم خام ربع رطل صندل سفید بست مثقال بهمن سرخ بهمن سفید شقاقل مصرى از هر یک ده مثقال گل کیتکى گل سیوتى از هر یک پنجاه مثقال دارچینى دانه هیل ساذج هندى خولنجان از هر یک ده مثقال گل گاوزبان گل نیلوفر از هر یک ثمن رطل گل بیدمشک تازه نیم رطل بادیان تر ربع رطل گلاب آب نیشکر آب انگور عرق بیدمشک آب سیب شیرین از هر یک یک رطل آب به شیرین آب امرود آب انار شیرین آب آهن‏تاب‏ آب طلاتاب از هر یک دو رطل ادویه را درین آبهاى تمام یک شب بخیسانند و روز دیگر تا یکمن گزر یعنى زردک ریزه‏ریزه کرده در دیگ داخل نموده بدستور مقرر عرق کشند و در وقت عرق کشیدن عنبر اشهب مشک تبتى زعفران از هر یک یک مثقال سوده در ظرفى که در ن عرق مى‏چکد گذارند و هر روز دو پیاله ترشى قهوه‏خورى صبح و دو پیاله شام بنوشند

 

اکسیر اعظم / ج‏3 / 68 / سویدى ..... ص : 68

سویدى‏ مى‏نویسد که شقاقل رومى و کذا شرب طبیخ نخود سیاه در سوء القنیه مجرب من است و اکل انجیر و جگر قنفذ بریان و کذا مغز تخم بیدانجیر به عسل و گزر دشتى و شرب کماذریوس بلوطى و عصاره یا طبیخ یابس کمافیطوس و کذا مرماخور سه درم به شراب یک ساله خوشبو و عصاره مرزنجوش یا طبیخ یابس او و کذا کرویا سه مثقال به زیت خوشبو هر روز تا یک هفته و طبیخ بیخ اذخر و حاشا و غافث و عصاره آن و آب آهن‏تاب‏ که مریض را از سرد کردن آهن در آن خبر نباشد و طبیخ نخود سرخ و شرب عصاره حندقوقا یا طبیخ او یا اکل جرم او مطبوخ مطیب به زیت انفاق و خوردن لحم قطاى مشوى یا زیرباج یا سکباج یا مصوص به سرکه و عسل هر واحد نافع سوء القنیه است.

 

اکسیر اعظم / ج‏3 / 149 / سویدى ..... ص : 149

سویدى‏ گوید که شرب و ضماد خبث الحدید و کذا نیلوفر سفید و کذا تخم او و کذا انبرباریس و کذا بیخ حماض در سرکه پخته و کذا خولان و کذا حضض مکى و تعلیق مرجان و شرب آن یک درم به آب و سرکه و کذا طبیخ برگ طرفا به آب یا سرکه و کذا آب آهن‏تاب‏ و کذا کعب بقر محرق به سکنجبین و کذا عظم فخذ ثور محرق به سکنجبین و کذا کاغذ سوخته به سرکه و کذا آب صفصاف و کذا عذبه به سرکه هر واحد نافع ورم طحال حار صلب است‏

 

اکسیر اعظم / ج‏3 / 155 / ذکر بعض ادویه یونانیه که در مطحولین مستعمل مى‏شود: ..... ص : 154

ایضا قرص فنجنکشت نافع طحال است که با حرارت بود تخم فنجنکشت تخم کاسنى پوست بیخ کبر مغز تخم خیارین تخم کشوث گل سرخ کزمازج هر واحد دو درم اسارون نیم درم به آب عنب الثعلب قرص سازند خوراک دو مثقال و نوشیدن عرق برگ گز یا آب آهن‏تاب‏ به جاى آب تازه سودمند است.

 

اکسیر اعظم / ج‏3 / 204 / ایلاقى و جرجانى ..... ص : 204

و اگر تب نباشد دوغ گاو سنگ‏تاب یا آهن‏تاب‏ کرده به طباشیر و تخم گل و تخم حماض هر واحد یک درم بدهند و شیر بز به آب باران یا به آب سماق آمیخته بپزند تا آب برود و شیر بماند آن را به این ربوب بدهند و طعام پایچه به سماق پخته و یا مزور اناردانه به مغز بادام بریان و کاسنى برى مطبوخ مطیب به سرکه و بارتنگ همچنین ساخته اسهال صفراوى بازدارد و باقلا با پوست به سرکه پخته نافع است.

 

اکسیر اعظم / ج‏3 / 206 / طبرى ..... ص : 205

و بعض اطبا بدل شیر ماست مى‏کنند و آن را به دستور آهن‏تاب‏ مى‏نمایند و مى‏خورانند

 

اکسیر اعظم / ج‏3 / 208 / سید اسماعیل و یوسف ..... ص : 207

و اگر یک درم زعفران و دو درم عود زیاده کنند روا باشد و غذا حسو که از کشک جو بریان کرده و برنج بریان کرده و مغز بادام بریان کرده و مغز حماض پخته و روغن بادام بر آن چکانیده و طفشیل از عدس مقشر و آبغوره و آب سماق و آب انار ترش و یا دوغ آهن‏تاب‏ مقدار نیم رطل به پانزده درم کعک همچون سرمه سوده و نان خشک در تنور بریان کرده نافع بود و برنج بریان کرده به شحم گرده بز پخته سودمند بود و اگر این بثرها عقب دق و سل برآید آن را علاج نیست.

 

اکسیر اعظم / ج‏3 / 208 / میر ابو عوض و ابو منصور ..... ص : 208

و چون از این تدبیر تسکین نپذیرد دوغ گاو سنگ‏تاب یا آهن‏تاب‏ با نان کعک باید داد.

 

اکسیر اعظم / ج‏3 / 214 / علاج اسهال کبدى غسالى ..... ص : 213

و این سفوف در اسهال کبدى سودمند بود گل سرخ شش درم زرشک لک مغسول تخم حماض بریان هر یک سه درم فوه طباشیر صندل سفید نشاسته صمغ عربى بریان هر یک دو درم ریوند چینى یک نیم درم زعفران یک درم شربتى دو درم به دوغ آهن‏تاب‏.

 

اکسیر اعظم / ج‏3 / 218 / نسخه 1 ..... ص : 217

و بوصیر که برگ او سفید باشد و بیخ بوصیر که برگ او سیاه بود و بسباسه و عصاره لحیة التیس تنها و به شراب کهنه قابض یا جرم آن خشک سوده و کذا پوست انار باریک سوده پنج درم در آب آهن‏تاب‏ بپزند تا مهرا شود آرد سفید گندم پانزده درم اضافه کرده و عصیده پخته به شکر و زیت اتفاق خوردن و کذا مازو سبز و پوست انار مساوى مثل غبار سائیده در سرکه کهنه پخته حب‏ها مثل فلفل سازند هر روز از هفت حب تا بیست حب بخورند که مجرب است.

 

اکسیر اعظم / ج‏3 / 242 / نسخه 1 ..... ص : 242

و شرب خشخاش سیاه یا سماق بریان یا مازو سوخته و در سرکه براى محرور و در شراب براى مبرود سرد کرده یا خولان که حضض هندى است یا گلنار یا عصاره لحیة التیس یا بیخ آن یا بیخ علیق یا شاخ گوزن سوخته یا ثمر خام عوسج یا گشنیز بریان به آب بارتنگ یا عذبه یا تخم حماض بریان یا حب الآس تر و خشک یا آب برگ آن یا دوغ گاو آهن‏تاب‏ یا مرجان خام و سوخته تنها و با کهربا و آب بارتنگ یا جاورس بریان و اناردانه کوفته هر دو خوب پخته و نیم درم صمغ عربى بریان بر آن پاشیده‏

 

اکسیر اعظم / ج‏3 / 243 / صفت آن ..... ص : 243

جوز الطیب و بسبابه هر یک سه ماشه اظفار الطیب دو ماشه در گلاب و عرق کیوره و گاؤزبان هفت توله و عرق بهارنارنج چهار توله شیره برآورده شربت سیب ولایتى و شربت حب الآس هر یک دو توله حل کرده تخم بارتنگ و شربتى هر یک چهار ماشه خورده بنوشند و وقت شام جدوار خطائى سه ماشه با دوغ گاو آهن‏تاب‏ پاؤ سیر دهند و پیوسته اظفار الطیب و دانه هیل در دهن دارند و همچنین مصطکى و قاقله کبار هر دو بریان هر یک نیم ماشه در تنبول پخته به جاى فوفل نهاده در روزى چهار پنج بار بخورند و همچنین در شب و غذا پلاؤ مرغ و پلاؤ بنوماش مرغن به مسکه گاو و بالائى و مرباى انناس و سیب بخورند.

 

اکسیر اعظم / ج‏3 / 254 / علاج کلى سحج و قروح امعا ..... ص : 253

و چون اراده تغذیه باشد به شیر آهن‏تاب‏ و مطبوخ غذا سازند که این غذا بر سبیل دوا است اما نفس غذا عند الحاجت و ظهور ضعف بدانچه قلیل الحجم بود و تقویت او ظاهر شود مثل جگرهاى ماکیان فربه و اندکى نان میده مائل به فطورت و خروس خصى و بیضه زیاده از نیم‏برشت و کم از مشوى مقوى دهند.

 

اکسیر اعظم / ج‏3 / 260 / ذکر ادویه مفرده و مرکبه که نافع اقسام سحج و قرحه امعا است: ..... ص : 260

و گویند که قروح امعا را خوردن آرد باقلاى مصرى و قرطاس مصرى سوخته و گل علیق و ثمر آن قبل از سیاه شدن و حشیشه خرفه بریان و شاخ آن بدون برگ و پنیرمایه خرگوش سه قیراط و لحم او بریان کرده و تخم غافث تنها یا به شراب و بیخ خطمى به شراب قابض و کنار و پوست آن و باقلا مطبوخ به سرکه و آب و سراج القطرب و ثمر علیق الکلب که حصرم الدیک نیز گویند و گل آن و گل ملوخیا و تخم آن و از موم به قدر عدس حب ساخته ده عدد هر روز و طراثیث و خولان و بلوط و جفت بلوط و تخم حماض بریان و عصاره لحیة التیس و گل آن و برگ آن و قسب خشک و توت شامى خام سرخ و سفرجل و حضض مکى و بسباسه هندى و تخم نیلوفر و طلق محلول به آب بارتنگ و طالیسفر و غبیرا و پوست آن و پنیرمایه اسب و کتیرا و قرظ طراثیث صمغ عربى هر سه سوده و مصطکى و برگ شجران و مر به قدر باقلا و لبلاب که گل او سفید باشد مسلوق به روغن بادام و گل سفید آن به مقدارى که در سه انگشت آید صبح و شام و گل ارمنى و تخم بارتنگ و برگ آن مسلوق به شیره بادام و شاخ گوزن سوخته که سفید شود و خون آن بریان کرده و طین لانى و تخم حماض و کهربا هر دو و گل مختوم و گل قبرسى و بیخ نیلوفر سفید و تخم آن و زرشک مع تخم کوفته و خبث الحدید و برنج بریان و پنیرمایه بره سه اثولوسات و شادنج مغسول و خاکستر شاخ انگور نیم درم و خشخاش سفید و سیاه و دم‏الاخوین و طباشیر و مرجان سرخ و گل کرم برى و شکوفه انگور و خرمهره سوخته به شراب ابیض مغره به آب بارتنگ و بیضه در سرکه جوشانیده و کاغذ مصرى سوخته مع ربع وزن او شادنج و بردى سوخته و تخم مویز سوده و بیضه خام و آرد دخن در پنج درم روغن گل بریان کرده و برگ ترنجان به نطرون و پیه نر گاو به عدس مقشر پخته و حرشف خشک کره و گل قیمولیاى بریان و مثل او زفت سوده چهار درم هر روز متواتر و کرنب بستانى مسلوق دو بار و مطیب به فلفل و اندکى نمک و مقل ازرق نیم درم تا درم و نوشیدن عصاره اطراف نرم علیق و عصاره حى العالم و عصاره اذناب خیل و برگ آن به شراب و طبیخ بیخ خطمى و طبیخ بیخ بنطافلن و طبیخ برگ او و عصاره او و مازو سبز خام سوده یا سوخته در سرکه سرد کرده سوده در آب سرد پاشیده صباح نوشیدن و آب آهن‏تاب‏ و دوغ آهن‏تاب‏ و طبیخ جفت بلوط و طبیخ نشاره چوب کنار در سرکه و طبیخ توت شامى خام سرخ و شربت به و عصاره او که مجرب‏ سویدى‏ است.

 

اکسیر اعظم / ج‏3 / 261 / علاج سحج و قرحه امعاى صفراوى ..... ص : 261

و یا صمغ عربى کتیرا زر ورد نشاسته هر یک ماشه بارتنگ سبوس اسپغول هر یک چهار ماشه با یک پیاله دوغ گاو و سنگ‏تاب دهند و انار و سیب تناول نمایند و هر چه مقوى معده بود مقوى امعا نیز بود به حسب احتیاج از آنها استعمال کنند و گل ارمنى صندل سفید زر ورد اقاقیا به آب مورد ضماد سازند و خوردن دوغ آهن‏تاب‏ تنها نیز مفید است.

 

اکسیر اعظم / ج‏3 / 262 / قرشى ..... ص : 262

قرشى‏ مى‏نویسد که از ادویه جیده شیر آهن‏تاب‏ است حتى که مائیت آن برود و گاهى در آن صمغ عربى و نشاسته و طباشیر هر سه بریان اضافه کرده مى‏شود و پوست خشخاش سوده به شربت انجبار یا سیب یا آس آمیخته لیسیدن خیلى سودمند است.

 

اکسیر اعظم / ج‏3 / 262 / ابو الحسن ..... ص : 262

و هرگاه تب ساکن گردد و آنچه خارج شود ریم باشد شیر سنگ‏تاب یا آهن‏تاب‏ بنوشانند و غذا مزوره سماق سازند.

 

اکسیر اعظم / ج‏3 / 272 / علاج سحج و قرحه امعا از خوردن ادویه مسهله ..... ص : 272

ادویه مغریه مبرده چون سفوف طین دهند و دوغ آهن‏تاب‏ تنها بنوشانند و یا با برنج بخورانند و لعابات به افراط استعمال کنند.

 

اکسیر اعظم / ج‏3 / 273 / علاج ..... ص : 273

اول ماء العسل و قندآب خورند و اگر گرمى باشد آش جو مناسب بود و بعد جلاى قرحه ادویه مدمله که در باب نفث الدم مذکور شد بخورند و شیر آهن‏تاب‏ بنوشند و یا کهربا و دم‏الاخوین بسد سوخته طباشیر و نشاسته بریان همه مساوى سفوف کرده یک و نیم درم به اضافه یک درم سفوف الطین بدهند و غذا حریره‏هاى خشخاشیه و جاورسیه و غیره و دوغ سنگ‏تاب و آهن‏تاب‏ و به قول‏ رازى‏ پنیر کهنه شسته بریان یک درم با دوغ گاو خصوصاً وقت خواب بدهند که بسى نافع است و افیون در این علت نیز مفید است.

 

اکسیر اعظم / ج‏3 / 382 / صاحب کامل ..... ص : 382

و این حب نیز براى بواسیر خونى نافع هلیله سیاه و بلیله و آمله هر واحد پنج درم تخم گندنا سه درم کهربا و بسد و ودع سوخته گل ارمنى هر واحد دو درم و نیم مقل ده درم همه را سائیده و مقل را در آب گندنا و آب برگ سرو حل کرده ادویه بدان سرشته حب سازند شربت سه درم به آب آهن‏تاب‏ پس قطع خون کند باذن الله تعالى.

 

اکسیر اعظم / ج‏3 / 391 / صفت ادویه که باسور را خشک کند و لاغر گرداند و بیفکند: ..... ص : 385

و شرب‏ آب آهن‏تاب‏ و یا خبث الحدید یک دانگ و یا هلیله زرد و یا روغن جوز هندى کهنه به روغن زردآلو تلخ هر واحد یک مثقال.

 

اکسیر اعظم / ج‏3 / 394 / علاج ..... ص : 394

حب مقل‏ که در این باب معمول است پوست هلیله زرد پوست بلیله کابلى سیاه مقل ازرق هر یک پانزده درم تربد سفید ده درم سکبینج پنج درم خردل دو درم مقل و سکبینج را در آب گندنا حل کنند و ادویه دیگر کوفته بیخته بسرشند و حب‏ها به قدر نخود ساخته هفت حب به آب آهن‏تاب‏ یا عرق گاوزبان یا عرق بادیان یا گلاب بخورند.

 

اکسیر اعظم / ج‏3 / 411 / انطاکى ..... ص : 411

و گاهى از ورم بود و آن مذکور شد و روغن کدو نیکو است و آب آهن‏تاب‏ شرباً و غسلًا و خاکستر بزر کتان ذروراً و کذا علیق و موى انسان سوخته نافع.

 

اکسیر اعظم / ج‏3 / 509 / ذکر ادویه مفرده و مرکبه یونانیه که نافع عسر البول و مدر بول است: ..... ص : 507

و کذا کاهوى بستانى و کذا ترمس و کذا هرنوه و کذا برگ طرفه و سیسالیوس و تخم آن و کذا مشکطرامشیع و کذا دوغ آهن‏تاب‏ و کذا صعتر و کذا توبال مس و کذا زرنباد و کذا شقردین.

 

اکسیر اعظم / ج‏3 / 517 / ذکر ادویه مفرده و مرکبه یونانیه و هندیه نافع سلس البول: ..... ص : 516

و گل اقحوان و پوست خربزه از سه درم تا پنج درم و سعد و سداب رطب و یابس و حنجره خروس و جاوشیر و شیح جبلى و بهمنى به شراب قابض و مرجان و راسن و وج و اسارون و اسطوخودوس و خولنجان و پوست بیخ جوز الاکل و برگ آن و پوست سبز جوز سه درم و پوست جوز صلب سوده هر روز سه درم تا دوازده روز و عصاره بادروج و تخم آن و حندقوقا و شونیز و عود بلسان و قصب الزریره و عصاره نمام و اسقولوقندریون و خیث الحدید سیما مخلوط به گشنیز و آب آهن‏تاب‏ و طبیخ مقل مکى و قردمانا و اقاقیا و کباش قرنفل و طبیخ پوست درخت صنوبر صغار و طبیخ بیخ او و ثمر او و تخم کرفس و طبیخ امرود خشک و خسک و عصاره آن و اکل انجیر و بلوط و مغز چلغوزه کبار و ارز و جوز هندى به شکر و هلیون و عدس مطبوخ به قشر به مداومت و لحم گورخر به عسل و روغن و افاویه پخته و ثوم به مداومت و خرما به مداومت و ضماد و شرب دارچینى و مقل ازرق و بسباسه و کندر و مغز حب المحلب و ضماد سماق سوده بر بیخ قضیب و عانه و ناف تنها یا به عصاره بارتنگ و یا عصاره برگ سماق خشک کرده سائیده و حمول فتیله مومیائى محلول به روغن زنبق و بخور ملح هر واحد نافع سلس البول و تقطیر و ادرار آن است.

 

اکسیر اعظم ؛ ج‏3 ؛ ص533

و اما آبها پس آب چشمه آهن و آب آهن‏تاب[7]

 

نابارورى و منع بارورى در پزشکى ایران ؛ ص169

آب آهن‏تاب

قابض بوده و به غایت مقوى باه است. براى جلوگیرى از خون‏ریزى حیض مفید است.[8]

 

گنجینه بهارستان / ج‏1 / 408 / فصل پنجم: در سجح ..... ص : 408

ریش روده را گویند و این چنان باشد که بر سطح روده رطوبتى مثل آهار اندوده باشد تا حدّت و مضرّت اخلاطى که بر او گذرد، بازدارد و هرگاه که اخلاط بر او بسیار گذرد، سطح روده از آن رطوبت برهنه گردد و حدّت اخلاط تأثیر کند و ریش گرداند. علامتش اسهال خون با درد روده، پس اگر در ناف و بالاى آن باشد در روده‏هاى بالایین بود که امعاى دقاق و امعاى علیا نیز گویند و خون با براز مختلط بود و این نوع إرداء باشد، به سبب نزدیکى به اعضاى رئیسه و آن دل و دماغ و جگر است؛ و اگر درد در زیر ناف بود، در روده‏هاى زیرین است که امعاى غلاظ و امعاى سفلى نیز گویند. اوّل خون بیاید، بعد از آن براز و این سلیم‏تر بود. علاجش شیر را آهن‏تاب‏ کنند، چندان‏که مائیّه آن برود و قدرى صمغ عربى و نشاسته و تباشیر بریان‏کرده اضافه کنند و بدهند و پوست خشخاش نرم سوده یک درم با ده درم شراب حبّ الآس یا شراب انجبار یا شراب سیب لعق کنند و قرص تباشیر و قرص کهربا با اشربه مذکوره بدهند و اگر تشنگى غالب‏

 

 

 



[1] جمعى از نویسندگان، کتب طبى انتزاعى (فارسى)، 8جلد، چاپ: اول.

[2] شاه ارزانى، میر محمد اکبر بن محمد، طب اکبرى، 2جلد، جلال الدین - قم، چاپ: اول، 1387 ه.ش.

[3] شاه ارزانى، میر محمد اکبر بن محمد، طب اکبرى، 2جلد، جلال الدین - قم، چاپ: اول، 1387 ه.ش.

[4] عقیلى علوى شیرازى، سید محمد حسین بن محمد هادى، قرابادین کبیر، 1جلد، دانشگاه علوم پزشکى و خدمات بهداشتى درمانى تهران-مؤسسه مطالعات تاریخ پزشکى، طب اسلامى و مکمل - تهران-تهران، چاپ: اول.

[5] ناظم جهان، محمد اعظم، أسماء الأدویة، 1جلد، دانشگاه علوم پزشکى ایران - تهران، چاپ: اول، -.

[6] ناظم جهان، محمد اعظم، أسماء الأدویة، 1جلد، دانشگاه علوم پزشکى ایران - تهران، چاپ: اول، -.

[7] ناظم جهان، محمد اعظم، اکسیر اعظم، 4جلد، دانشگاه علوم پزشکى ایران-مؤسسه مطالعات تاریخ پزشکى، طب اسلامى و مکمل - تهران-تهران، چاپ: دوم، 1387 ه.ش.

[8] بیوس، سودابه، نابارورى و منع بارورى در پزشکى ایران، 1جلد، مؤسسه اسماعیلیان - قم، چاپ: اول، 1389 ه.ش.



برچسب‌ها: آهنآبدوغشیرماستآهنتاب
[ دوشنبه 93/11/6 ] [ 7:28 عصر ] [ گروه نویسندگان ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

آرشیو مطالب
امکانات وب